ویرگول
ورودثبت نام
منصور
منصور
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

بررسی حکایت اردشیر بابک از جوامع الحکایات

20 اردشیر بابک بانی قصر ساسانیان

بررسی عناصر داستانی و نمایشی

منصور سجاد

خلاصه داستان:

بابک عامل اردوان در پارس بود و به علت عمر طولانی او و طولانی شدن مدت حکمرانی او بر پارس ، او یاران زیادی پیدا کرده بود و توانایی مالی پیدا کرده بود

از بستگان او ساسان نامی بود

که فرزند او نیز ساسان نام داشت که چون دید پدر حکمرانی به او نداد از ترس جان به کوه گریخت و به سیاحت پرداخت و در این سفرها به سرزمین فارس رسید و به لشگریان بابک پیوست

بابک چون آثار بزرگی در او دید در تربیت و آموزش او کوشید تا اینکه شبی بابک خواب دید که آفتاب و ماه از پیشانی ساسان طلوع میکند . وقتی بیدار شد خواب خود را به ساسان گفت

ساسان گفت من هم چنین خوابی دیده ام

بابک فهمید که در آینده ساسان موقعیتی پیدا میکند و دختر خود را به عقد او درآورد و دختر بابک باردار شد اما ساسان فوت کرد (چه بخت بلندی که هنوز یک سال نشده فوت کرد!)

فرزند دختر بابک و ساسان پسری بود که او را اردشیر نامیدند

با فوت ساسان سرپرستی از اردشیر را بابک به عهده گرفت به همین دلیل او را اردشیر بابک مینامند

پس از رشد اردشیر اردوان از بابک خواست که اردشیر را به دربار او بفرستد

بابک مشورت کرد و به او گفتند بهتر است اردشیر را نزد اردوان بفرستی که هم نزد او پرورش یابد و هم از کینه ورزی جلوگیری شود

اردوان چون اردشیر را دید به او علاقه مند شد و او را با فرزندان خود پرورش داد و آموزش داد

روزی اردشیر با پسران اردوان به شکار رفت و اردوان از دور آنها را زیر نظر گرفت که علم و هنر هرکدام را دریابد و چون دید که اردشیر از فرزندان خودش برتر است حسادت کرد و گفت : تو فرزند یکی از زیر دستان من هستی و آیین پادشاهان این نیست که به جز شاهزادگان در مناصب شاهی باشند ولی تو را سالار خودم میکنم که در آن سمت شایسته مناصب بزرگ شوی

اردشیر این منصب را مناسب خود ندانست و با بلند پروازی های او هماهنگ نبود اما از بیم جان قبول کرد

تا روزی که یکی از کنیزان اردوان را دید که بسیار زیبا بود و عاشق او شد و باهم رابطه برقرار کردند و کنیز اخبار اردوان را به اردشیر اطلاع میداد تا اینکه به او خبر رسید پدربزرگ او، بابک فوت شده است

اردشیر از اردوان خواست که او را به جای پدر بزرگ جایگزین کند اما اردوان قبول نکرد و یکی از پسرانش را جایگزین بابک کرد و اردشیر را ناامید کرد

اردوان خوابی دید که منجمان تعبیر کردند که دوره حکومت او پایان می یابد و پادشاهی از خاندان تو بیرون میرود

کنیزک خبر این خواب و تعبیر آن را به اردشیر داد و او تصمیم گرفت از دربار اردوان بگریزد

با کنیزک از دربار گریختند و فردا که اردوان خبردار شد پی او فرستاد اما او را نیافتند

اردشیر مخفیانه به سرزمین پدر بزرگ خود که اکنون یکی از پسران اردوان حاکم او بود رفت

و با همکاری گروهی از اقوام خود و افراد تحت نفوذ آنها لشکری فراهم کرد و به جنگ با پسر اردوان پرداخت و او را شکست داد و برای طایفه های دیگر نامه فرستاد و لشکری برای جنگ با اردوان فراهم کرد و بر او غلبه کرد و به دست خود اردوان را کشت و جای او نشست و به سرزمین های دیگر لشکرکشی کرد و چهارده سال حکمرانی کرد تا در گذشت و شاپور پسرش جایگزین او شد.

شخصیت های اصلی:

اردشیر

اردوان

شخصیت های دیگر:

بابک/دختر بابک/ پسران اردوان/کنیزک/ ساسان

و لشکریان بابک و اردوان

نقطه اوج :

غلبه اردشیر بر اردوان

صحنه پردازی:

بیشتر به روایت و پلات پرداخته شده و توصیف زیادی از شخصیت ها و مکان ها در داستان نیست

حتی نام کنیزک و نام فرزندان اردوان گفته نمیشود و فقط با نام کنیزک یا پسر اردوان خوانده میشوند

اصلی ترین توصیه داستان نویسی که عبارت" نگو نشان بده" است رعایت نشده و صفت ها گفته شده است

مثال: اردشیر بر پسران او از همه هنرها سابق است و بزرگی او در آن روز مشاهده کرد

پیرنگ اصلی :

به دنیا آمدن اردشیر، رشد او و مبارزه با اردوان و پیروزی بر او پیرنگ اصلی است اما چند خرده پیرنگ نیز در متن هست

خرده پیرنگها:

ازدواج دختر بابک با ساسان

عشق اردشیر با کنیزک

خواب کنیزک و تعبیر آن

کشمکش ها:

فوت ساسان و سرپرستی فرزند او توسط پدر بزرگش

درخواست اردوان از بابک برای فرستادن اردشیر نزد او

تعلیق :

تفحص اردوان بر اوضاع و احوال اردشیر در گردش با پسرانش

عشق کنیزک و اردشیر

قبول نکردن جانشینی اردشیر به جای بابک از سوی اردوان

فرار اردشیر از دربار اردوان

نیرو جمع کردن اردشیر بر ضد پسر اردوان

جنگ اردشیر و فرزند اردوان

جنگ اردشیر واردوان

خبر آوردن کنیز برای اردشیر از خواب دیدن اردوان

الگوی سه پرده ای و عدم تعادل:

در ابتدا به معرفی بابک و اردوان و دربار او می پردازد و در پرده دوم به جنگ اردشیر و اردوان میپردازد و تعادل اولیه به هم میخورد و در پرده سوم تعادل جدیدی برقرار میشود و اردشیر جای اردوان را میگیرد

نقطه اوج: غلبه اردشیر بر اردوان و کشتن او

شخصیت پردازی ها:

بابک :شخصیت سالخورده

اردشیر :در ابتدا نجابت

دیده شدن آثار بزرگی و برتری در او

کنیزک: در جسن ملاحت بی نظیر و به ابرو چون کمان و به غمزه چون تیر و شوخ و شنگ

بقیه شخصیت ها ،شخصیت پردازی نمیشوند و در حد تیپ هستند

جوامع الحکایاتبررسی عناصر نمایشیاردشیر بابکادبیات نمایشیمنصورسجاد
مشق های نوشتن را اینجا میگذارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید