منصور سجاد
«یان کات» در نقد خود بر مکبث همه جا دنبال رد خون گشته و چیزی که بیشتر توجه او را جلب میکند بازگویی قتلها و خشونتهای موجود در نمایشنامه است.
این رد خون بهقدری در نظر یان کات اساسی است که میگوید: «اگر اجرای نمایشنامه مکبث نتواند تصویری از جهان غرقه در خون را به ذهن متبادر سازد، ناگزیر اجرایی بد و نادرست خواهد بود.»
او تقریباً در اواسط نقد بهشدت نظر منتقدان دیگر که مکبثرا: «تراژدی وحشت و جاهطلبی نام نهادهاند» رد میکند و با لحنی تحکم آمیز میگوید: «فقط یک درونمایه در مکبث وجود دارد: قتل».
او ساختار قتل در نمایشنامه مکبث را چنین ارزیابی میکند: «در مکبث چرخه قتلها از منطق یک سازوکار بهرهمند نیست، بلکه بیشتر کابوسی هولناک و فزاینده را به ذهن متبادر میسازد.»
در بخشی از نقد، قتل به «مردانگی» پیوند میخورد: «این قتل در حکم تأیید مردانگی مکبث است» و خودِ قتل، راهی برای برونرفت از: «چرخه قتلها» محسوب میشود: «قتلی که چرخه نفوذ ناپذیر قتلها را درهم بشکند... یعنی قتلی که مترادف آزادی باشد.»
یان کات به استخراج مفاهیمی غیرمتعارف ولی جالب از مفهوم قتل پرداخته است. او با وام گرفتن جملاتی از «آندره مالرو» و نیز کتاب مقدس به تشابه قتل و عمل جنسی و نقطه مشترک این دو که «قابل انتقال به دیگران نیست» میپردازد.
به نظر میرسد که این منتقد، نقش اصلی قتل در نمایشنامه مکبث را چنین تعریف میکند: «مکبث نهفقط برای پادشاه شدن، بلکه برای مؤکد ساختن خویش دست به قتل زده است.»
یان کات خلاصه شرایط مکبث و هدف اواز قتل را چنین بیان میکند: «تنها کاری که پیش از مرگ میتواند بکند این است که تا حد ممکن موجودات بیشتری را با خود به ورطه عدم بکشاند. این همان نتیجه جهان پوچ و نامعقول است.»
این منتقد، نمایشنامه مکبث را نسخهای با «جزئیات گمراه کننده» و کابوس گونه از سیر وقایع تاریخی نیز میداند: «در مکبثبرعکس نمایشنامههای تاریخی شکسپیر، تاریخ نه بهمثابه ساز و کاری عظیم، بلکه بهصورت کابوس نشان داده میشود.»
نقد وی به قول خودش نقد ساختار دو استعاره که در حقیقت دو نوع فلسفه مختلف را نمایندگی میکنند است. یکی تاریخ از طریق «وحشت برانگیزی و گریزناپذیریاش» که «مسحور کننده» است و دیگری کابوس که: «میترساند و فلج» میکند، با این حال: «در مکبث، خون فقط یک استعاره نیست، بلکه خونی حقیقی است».
استعارهای دیگری که این منتقد در نقد خود به آن توجه نشان داده، استعاره «شب» است: «بیشتر صحنهها در شب اتفاق میافتند... شب در همه جا حاضر میشود و گاه به شکل خودنمایانهای در قالب استعارهها پدیدار میگردد».
یان کات بر «مسئولیت شخصی» موجود در جنایتهای رخ داده در نمایشنامه مکبث تأکید میکند و میتوان همین پررنگ بودن «مسئولیت شخصی» درباره جنایتهای رخ داده در نمایشنامه از نظر او را وجه افتراق تاریخ و کابوسی که منتقد، آنها را بهصورت ترکیبی میبیند تلقی کرد. ترکیب تاریخ و کابوسی که مبنای آن بر «مسئولیت شخصی» شخصیتهای نمایشنامه است باعث میشود که: «در مکبث، تاریخ، چیزی واقعی ملموس، جسمانی و اختناق آور» باشد.
از نظر یان کات، تاریخ در مکبث تحت سیطره کابوس است تا حدی که: «تاریخ تا سادهترین فرم خویش تا حد یک تصویر و جزئی ناچیز تقلیل یافته است: تا حد کسانی که میکشند و کشته میشوند.»
بهطور کلی، یان کات برای نمایشنامه مکبث با تأکید بسیار، درونمایه قتل را برگزیده و تلاش کرده که به موضوع و چرخه قتل در نمایشنامه مکبث ابعادی غیرمتعارف ببخشد و حس نهفته در نمایشنامه مکبث را به مفاهیم فلسفی معاصر مانند اگزیستانسیالیسم و فجایع معاصر مانند «آشویتس» ارتباط دهد.