شاید باور نکنید که من الان کاملا ناگهانی به ویرگول دوباره رسیدم. و الان بی مقدمه دارم می نویسم. من همیشه فکر می کردم هیچ وقت این فضا را ترک نمی کنم و همیشه نوشتن در ویرگول بخشی از زندگی من هست. چون نوشتن توی ویرگول یک حس آزادی به من می ده. اما ماه هاست که کار و فعالیتم من را از این فضا دور کرده . البته صادقانه بگم خودم هم وقت نگذاشتم و امروز بعد از مدت ها تصمیم گرفتم یک شروعی هر چند کوتاه داشته باشم شاید باید الان این زمان دوباره شروع کنم.
من عاشق نوشتن و بازی با کلمات و عبارت های جذاب هستم. اما گاهی حتی وقتی مشغول به کار هستم ذهنم آنچنان خالی از کلمات، عبارت ها و جمله ها می شود که انگار ذهنم فریاد می زنه، یکم آهسته تر. صبر کن من هم بیام. می دانید این فریادها چه موقع اتفاق می افته وقتی می خوام یک کلمه و عبارت مناسب پیدا کنم. اونجاست که لپ تاپ را کنار می گذارم و کمی ذهنم را از دنیای کلمات و عبارت ها رها می کنم به امید اینکه وقتی دوباره برمی گردم با ایده های ناب به کارم ادامه بدم. برای اینکار معمولا یک چای یا قهوه خودم را مهمون می کنم و با کمی موسیقی شاد فضای ذهنم را تغییر می دم تا مغزم سوخت کافی جذب کنه. مدت هاست به همین روش کار می کنم و کار کردن به صورت فریلنسری رو دوست دارم. اگرچه مشکلات خیلی زیادی داره اما هنوز دارم ادامه می دم.
فریلنسری یک سبک زندگی هست که به رشد شخصیتی نیاز داره . فراموش نکنیم که رشد هم درد دارد. به قول معروف اگر فردی تصمیم می گیره که به این مسیر قدم بگذاره باید زره پولادین به تن کنه. و در نهایت بعد از پشت سر گذاشتن این پستی ها و بلندی ها و به قول معروف پوست کندن ها وقتی به عقب بر می گرده، حس خوبی رو تجربه می کنه. البته این نکته هم مهمه که در طی این مسیر باید به سیگنال های درونی هم توجه کنه. اینکه واقعا مسیری که انتخاب کرده جواب می ده یا حال خوبی نداره. چون فریلنسری نوعی خودمدیریت کردنه. و یک فریلنسر باید مسئولیت پذیری، انعطاف، نظم، برنامه ریزی و تعهد را در خودش تقویت کنه.
خلاصه امیدوارم در هر مسیری هستید، واقعا رضایت درونی را داشته باشید. چون ما بیشتر وقت روز را با شغل مان می گذرونیم.