گاهی یک جرقهی کوچک میتواند آتشی از امید و تغییر روشن کند. این داستان ماست؛ داستانی که از یک پروژهی ساده در یک کلاس درس شروع شد و امروز به یک کانون خیریه دانشجویی تبدیل شده است. مسیری پر از چالش، اما شیرین و امیدبخش...
آغاز ماجرا: وقتی یک پروژه دانشگاهی، مسیر زندگیمان را تغییر داد
همه چیز از یک کلاس متفاوت شروع شد؛ درس "مهارتهای نرم". برخلاف سایر دروس تخصصی که همیشه سرمان در کد و الگوریتم بود، اینجا قرار بود انسانتر باشیم. پروژهای که استاد محترم تعریف کرده بود، ساده اما عمیق بود: "کاری انجام دهید که مهارتهای نرم شما را پرورش دهد و اثری ملموس بر جای بگذارد."
در ابتدا، ما – گروهی از دانشجویان مهندسی کامپیوتر – گیج و سرگردان بودیم. اکثرمان تا آن روز فقط با دنیای صفر و یک کامپیوتر سر و کار داشتیم. اما این بار قرار نبود کدنویسی کنیم یا پروژهای فنی تحویل دهیم. قرار بود دستهایمان را به گرمای مهربانی و همدلی آلوده کنیم.
ایدهها یکی پس از دیگری مطرح شد، تا اینکه کمکم به یک نقطه مشترک رسیدیم. فهمیدیم که اگر فعالیتمان در حوزه کار خیر باشد، بهتر میتوانیم خروجی بگیریم. فکر برگزاری یک کارسوق آموزشی در یک پرورشگاه، مثل جرقهای بود که همهمان را هیجانزده کرد. اما نمیدانستیم که این پروژه دانشگاهی، قرار است چه مسیر پرفرازونشیبی را برایمان رقم بزند...
و اینگونه بود که یک تکلیف درسی ساده، تبدیل به یک دغدغهی انسانی شد.
تحقیق و کشف دنیای کودکان: نخستین گام با قلبهای مهربان
قبل از آنکه بخواهیم وارد مرحله اجرا شویم، میدانستیم که باید به درستی بفهمیم با چه کسانی قرار است کار کنیم. شروع کردیم به تحقیق درباره روحیات و نیازهای کودکان بیسرپرست. خواندن مقالات روانشناسی، گفتوگو با مربیان پرورشگاهها و حتی مشورت با اساتید روانشناسی دانشگاه به ما نشان داد که این کودکان، بیش از هر چیز، به محبت، توجه و فرصت تجربه کردن نیاز دارند.
میخواستیم کلاس ما فقط یک جلسه خشک آموزشی نباشد؛ بلکه فضایی شاد و تعاملی باشد که هم ذهنها را روشن کند و هم لبخندها را گسترش دهد. برنامهریزی کردیم که آموزشهای ساده اما کاربردی مثل نقاشی، کاردستی یا حتی مفاهیم ابتدایی کامپیوتر را در قالب بازی و فعالیت گروهی ارائه دهیم. هرچه بیشتر درباره این ایده تحقیق میکردیم، دلهایمان بیشتر میلرزید. گویی این پروژه دانشگاهی، کمکم داشت به یک ماموریت انسانی تبدیل میشد.
این مرحله از کار، به ما یاد داد که نیکوکاری واقعی، نیازمند شنیدن و فهمیدن است—نه صرفاً عمل کردن. و این دقیقاً همان درسی بود که "مهارتهای نرم" میخواست به ما بیاموزد: همدلی، پیش از اقدام.
تغییر مسیر: از یک کارسوق تا یک انجمن خیریه
وقتی با اساتید دانشگاه مشورت کردیم، دریچههای جدیدی به رویمان گشوده شد. اساتید به ما گفتند: "چرا فقط یک کارسوق؟ چرا یک حرکت پایدار و ماندگار نباشد؟"
این جمله، نقطهعطفی در مسیر ما بود. به جای یک فعالیت مقطعی، به فکر تأسیس یک انجمن خیریه دانشجویی افتادیم؛ انجمنی که هم کارهای خیر را نهادینه کند و هم فرهنگسازی را در دانشگاه گسترش دهد. رویای ما بزرگتر شده بود: تبدیل شدن به قلب تپندهی نیکوکاری در دانشگاه.
پشت صحنه: جنگ با کاغذبازیها و پیگیریهای طاقتفرسا
اما راه هموار نبود. باید از سد کوهی از موانع اداری میگذشتیم: ایمیلزدن به رئیس دانشکده، جلسات متعدد با معاونت فرهنگی، پیگیریهای مداوم در نهادهای مختلف دانشگاه... هر بار به در بستهای میخوردیم، اما تسلیم نمیشدیم. حتی پروپوزال نوشتیم و نامههای رسمی فرستادیم. تا اینکه پاسخ نهایی آمد:
"دانشگاه از قبل کانون خیریهای به نام 'نهال' دارد و نیازی به تأسیس انجمن جدید نیست."
نقطهی عطف: همکاری به جای رقابت
به جای ناامیدی، تصمیم گرفتیم با کانون "نهال" همکاری کنیم. با دبیر این کانون جلسه گذاشتیم و متوجه شدیم آنها هم با کمبود نیرو و چالشهای اجرایی دست و پنجه نرم میکنند. اینجا بود که فهمیدیم ما نه رقیب، بلکه مکمل یکدیگریم. حالا با پیوستن ما به کانون نهال، نیروی تازهنفسی وارد چرخهی کار خیر شده است.
پرورشگاه: نه فوراً ولی حتماً!
متأسفانه برنامهی کارسوق در پرورشگاه به دلیل همزمانی با امتحانات و مناسبتهای مذهبی فعلاً به تعویق افتاد. اما این پایان راه نیست. هنوز هم پرورشگاه در لیست اهداف ماست و در اولین فرصت مناسب، کلاسهای آموزشی را برگزار خواهیم کرد.
ادامهی راه: تازه در اول راهیم!
امروز کانون نهال با انرژیِ تازهی ما در حال برنامهریزی برای پروژههای بزرگتر است. به زودی خبرهای خوبی از همکاریهای نوعدوستانه در دانشگاه شهید بهشتی خواهید شنید. این تازه شروع داستان ماست؛ داستانی که با یک ایدهی کوچک شروع شد و حالا به حرکتی جمعی تبدیل شده است.
سخن پایانی:
این مسیر به ما یاد داد که نیکوکاری فقط کمک مالی نیست؛ گاهی یک همکاری سازمانیافته، یک پیگیری مداوم، یا حتی یک تغییر نگرش ساده میتواند تأثیری ماندگارتر از یک اقدام مقطعی داشته باشد.
به زودی با خبرهای خوب برمیگردیم! 🌱