سلام. من ثمین پرتوی دانشجوی دوره دیجیتال مارکتینگ، با آقای عادل طالبی هستم. در جریان کلاس به بخشی رسیدیم که مربوط به تبلیغات دیجیتال بود، و خوب همونطور که میدانیم، آژانس های معتبری در ایران وظیفه واسطهگری برای پخش تبلیغات بین سازمانها و دارندگان سایتها را به عهده دارند. قرار بر این شد مقایسه چند آژانس را داشته باشیم و دیدگاههای خود را در ویرگول با یکدیگر به اشتراک بگذاریم. پس این مقاله تنها تمرینی برای رشد آگاهی است و اعتبار دیگری ندارد.
همیشه رنگ ها برای من بخش مهمی از هویت یک برند به حساب میآیند، و شاید تا حدودی از جستجو در رنگها دوست دارم، پی به ماهیت آنها ببرم. صد البته رنگ در برندینگ اهمیت شایانی دارد. به گفته بلک: بهطورکلی زندگی مصرف کنندگان، نه تنها براساس تفکرات، نگـرشهـا و مفـاهیم شـناخته مـیشـود، بلکـه بهوسـیله رنگها، اشکال و اصواتی که با آنها در تعامل دائمی هستند، متمایز می گردد. رنگ نه برای من بلکه برای بسیاری از افراد دریچه ای برای شکل گیری ارتباط اولیه محسوب میشود.
خوب سایت اول برای شروع این تمرین ماجراجویانه آژانس یکتانت بود. با ورود به سایت متوجه شدم، در گذشته ثبت نام داشتهام اما چون گذرواژه فراموشم شده بود به راحتی با وارد کردن کد پیامکی وارد پنل خودم شدم. رنگ آبی استفاده شده در هدر سایت کاملا چشمگیر بود. آبی روشن از خانواده رنگهای سرد این پالت. که بی شباهت به آبی اقیانوسی نبود. رنگ آبی برای کسب و کارها نشان دهنده غیرتهاجمی بودن و بهرهوریه سازمانی است. اما صبر کنید، لوگو حرف دیگری داشت. رنگ زرد در کنار فونت خطی یکتانت به من از پویایی، فراوانی و تعادل میگفت. زرد با من از خوشبینی، جوانی و شفافیت صحبت میکرد. تا اینجا احساس گرمی و سردی رنگها و حرفای گفته شده باعث شدند بیشتر بخواهم متوجه شوم و ببینم واقعا پویا هستند و شفاف؟ که بعد از چرخیدن و جستجو، نمره قابل قبولی از من گرفتند. به طور کامل از سال 95 تا 1400 را با اینفوگرافی مرتبی بیان کرده بودند. از دست آوردها گفته شده بود و سازمانی که پس از جلب اعتماد راندمان بالایی بدست آورده و به یک هلدینگ تبلیغاتی در بستر دیجیتال تبدیل شده بود. گروه یکتانت توانسته بود در سه بخش: سایت،گوگل، اپلیکیشن خدمات متنوعی را ارایه دهند. وارد مطالب آموزشی شدم و از چندین بخش، برای مثال نجوا استفاده کردم. تصاویر این صفحات مثل عکس صفحه اول جذابیت لازم را برای من ایفا نکرد. در صفحه اول هم، قاب بزرگی مقابلم قرار داشت. ازتصویر آقایی در مقابل رایانه شخصی که از دید من، با المان های خیلی بهتری قابل جایگذین بود.
کار کردن با دموی پنل یکتا نت تجربه جدیدی بود، با واقعیت قطعا تفاوت خواهدداشت اما با توجه به اینکه در دو سایت سنجاق و مدیااد، که بعدا بررسی کردم، این تجربه را نداشتم پس از فرصت بدست آمده برای گردش در این بخش استفاده لازم را کردم.
سایت تمرینی دوم، سایت مدیااد بود.دوست داشتم ببینم این سایت چه مزیتهای رقابتی بیشتری در قبال یکتا نت خواهد داشت؟ که دوباره چشمم رنگی از پالت خانواده آبی و تقریبا مشابه هدر یکتانت را دید. البته اینبار آبی، بخشی از خود رنگ سازمانی لوگو بود. به نظر من سایت به درستی طراحی شده بود و رابطه کاربری خوب، باعث شد تا انتها به اسکرول کردن ادامه دهم. اما تصویر تیره ابتدایی در صفحه اول سایت باعث شد کمی از اشتیاق من برای بررسی بیشتر کم کند. البته این بار هم فقط من نیستم که این احساس را تجربه میکند، بلکه تحقیقات نشان داده که توجه مخاطبان به عکسهای سیاه و سفید سی درصد نسبت بهتصاویر رنگی کمتر است. البته شایان ذکر است مابقی سایت از دو رنگ آبی و سفید تشکیل شده بود. اما خوب تک تصویر سیاه در ذهن من باقی ماند. شاید هم به همین دلیل ماندگاری انتخاب شده بود... بگذریم. مدیااد تیم کوچکتری را به نسبت تشکیل داده است. وقتی داشتم در سایتهای پر بازدید جایگاه بنرها را هم چک میکردم، تنوع کمتری هم داشتند. اما در این سایت هم مشابه یکتانت به راحتی فرایند ثبت نام انجام شد، با یک تفاوت کوچک، در صفحه ثبت نام متوجه میشوید که تپسل و مدیااد حساب های کاربری را یکپارچه کردهاند در اواسط گشت و گذار متوجه این موضوع شدم. البته برای من تفاوتی ایجاد نکرد. چون با هیچ کدام کار نکرده بودم و فقط در پنل ثبت نام شاهد دو لوگو از دو برند متفاوت شدم. مدیااد شعار جذابتری دارد. از تبلیغات هدفمند صحبت میکند. چیزی که به راستی کمبود آن حس میشود. رقیب از کلمه موفق صحبت کرده بود، آیا واقعا تمامی تبلیغ دهندگان توانستند مزه موفقیت را حس کنند یا خیر؟ اینجا هم اینفلوینسر مارکتینگ توسط بخش دیگری به اسم تگرو قابل انجام بود همانند یکتانت و بخش جریان. البته سرویس یکتانت را بسیار گستردهتر از مدیااد دیدم و قطعا پوشش بهتری برای نیازهای متنوع مخاطب خواهد داشت.اما هر دو سایت تا اینجا از زاویه خلاقیت، ارایه خاصی نداشتند. حداقل در زمینه طراحی سایت یا المان های تصویری و یا حتی کال تو اکشن.
سایت آخر سنجاق بود. البته نه آن سنجاقی که من میشناختم و ارایه دهنده خدمات بود. گرچه در زمان پیدا کردن این سنجاق جدید هم، در انتهای صفحه گوگل کلیک کردم. سنجاقی که گفتم با کلید واژه مشابه در رتبه اول گوگل خودنمایی میکرد. وارد سایت سوم شدم و باز هم بله ...با همان همیشگی مواجه شدم. رنگ آبی! این بار نه تنها در لوگو و نه تنها در هدر، بلکه در تمامی صفحات. انگار که پالت رنگی پر از رنگ روغن را روی بومی که داشتی هدف هایت را ترسیم میکردی ریخته بودی. فونت برای من تقریبا ریز محسوب میشد . اینبار خواستم یک راست بروم سراغ قیمت تعرفه ها و از باکس چت شروع کردم به پرسیدن سوال. که با گیمیفیکیشن جالبی روبرو شدم. شروع کردم به چند دست بازی. اما در پایان بازهم پاسخی از سمت سنجاق در یافت نکردم. بعد از اینکه از پاسخ پشتیبانی نا امید شده بودم به سراغ ثبت نام رفتم. و به راحتی دو سایت قبلی ثبت نام را انجام دادم. گرافیک سنجاق برای من جذاب نبود و به نسبت دو سایت قبلی رابطه کاربری جذابی هم برای من نداشت. و البته هرچه گشتم درباره ما را پیدا نکردم. نتوانستم بیشتر با گروه سنجاق آشنا شوم. این بار هم همان جملات برای شعار استفاده شده بود و به جای کلمه موفق و هدفمند از کلید واژه هوشمند استفاده کرده بودند. در پایان بعد از اینکه با پالت رنگ آبی مشعوف شدم به این فکر میکنم کاش میشد یک نظر سنجی گذاشته شود و میدیدیم آیا برند به شعار خود توانسته جامه عمل بپوشاند؟