ویرگول
ورودثبت نام
George was found
George was found
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

دزد ایده

این عکس هیچ ربطی به ماجرای اصلی نداره پس اشتباه نکنید!
این عکس هیچ ربطی به ماجرای اصلی نداره پس اشتباه نکنید!

همانطور که از کنار زن مو قرمز می گذشت دستگاه A-M-23 را به پالتوی او وصل کرد.

از انجا دور شد و به سمت ساختمانی متروک پناه برد.

از پشت پنچره می توانست چهره ی زن موقرمز را به خوبی ببیند؛

زن موقرمز به همراه دوستانش داشت به سمت اسکله ی سانتا مونیکا می رفت و به خاطر همین بود که واتسون باید هرچه سریع تر دست به کار می شد.

پس به چهره ی زن خیره شد و تمرکز کرد.

بعد از چند لحظه توانست وارد ذهن زن موقرمز شد.

به دور و بر نگاهی انداخت.

وحشتناک بود!

سیاه ترین و تیره ترین مغزی بود که تا به حال باهاش مواجه شده بود.

سیاهی کل فضا را در بر گرفته بود و صدای جیغ ها هر لحظه بلندتر و دردناک تر می شدند.

واتسون وحشت کرده بود ولی خودش را جمع و جور کرد.

کار مهم تری داشت.

پس برای بار دوم به دور و بر نگریست.

ناگهان بین سیاهی ها نقطه ی سفیدی یافت.

- خودشه!

و به سرعت به سمتش حرکت کرد.

نقطه ی سفید یک ایده بود.یک ایده که اگر هر کس ان را روی کاغذ می اورد می توانست نوبل بگیرد.

اما زن از این ایده بی خبر بود.

چرا که ان ایده در ناخوداگاه زن بود و هنوز به ذهن او نرسیده بود.

به همین خاطر بود که واتسون باید عجله می کرد.

چون اگر دیر می کرد ممکن بود ایده را از دست بدهد.

پس با سرعت هرچه تمام تر دوید.



کنار نقطه ی سفید ایستاد.

مانند مروارید بود.

دستش را بلند کرد و لمسش کرد.

احساس عجیبی بهش دست داد.وحشتناک لطیف بود!

تا به حال ایده ای به این نرمی و زیبایی ندیده بود.باید هرچه سریع تر ان را می دزدید.

پس فقط ایده را برداشت و با سرعت از انجا دور شد.



دستگاه A-M-23 را غیر فعال کرد و از مغز زن مو قرمز خارج شد.

حالا دیگر ایده مال خودش بود.

می توانست ان را با قلم زیبایش روی کاغذ بیاورد و نوبل را از ان خود بکند.

یا می توانست ان را با قیمتی گزاف بفروشد و پولش را به جیب بزند.

می توانست هر کاری که دلش می خواهد انجام دهد.

فقط باید اراده می کرد.

ناگهان صدایی رشته افکارش را شکافت.

صدای اژیر پلیس.

برگشت و به پشتش نگاه کرد؛

یک پلیس با دستبندی در دست جلویش ایستاده بود.


پ.ن:حالا فهمیدم چرا مشکل کمبود ایده دارم!








دزدناخوداگاهایدهجایزه نوبل ادبیات
مرگ درد خون و شکنجه مگه داریم این همه چیز خفن تو یه جا...!؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید