ویرگول
ورودثبت نام
ریحانه ابراهیمی
ریحانه ابراهیمی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

استرسی که دوست و آشنا سر کنکور به آدم میدن از خود کنکور وحشتناک تره!

۹۰ درصد استرس کنکوری ها بابت اصل کنکور نیست...


به همین زولبیا بامیه ی سر سفره ی افطار قسم میخورم که بخش زیادی از بار سنگین کنکور به خاطر حرف و حدیث بقیه ست و نه صرفا به خاطر ترسناک بودن اصل داستان کنکور!

چرا! اتفاقا قبول هم دارم که کنکور یه پا غول بی شاخ و دمیه برای خودش اما زبون بدون چفت و بست و سیّاس بازی های اقوام پدر و مادر از همه ی اینا بدتره!

حرف و حدیثِ این و اون و خویشاوندانیه که منتظرن فقط یه بار کتاب دستت ببینن و بگن: « وای ببین چقدر درس میخونه این بچه!»

و با این کارا و این حرفا و ادا و اصولایی که هر کنکوری ای یه تجربه ی نزدیک و مشابه رو بهش داشته ، کاری میکنن که توقع ها ازت بره بالا و بقیه فک کنن تو برای خودت چه نخبه ی مطالعاتی ای هستی و اینا تابحال خبر نداشتن...

در حالی که تو خودتم میدونی که تنبل تر از این حرفایی!

در حالی‌ که تو اون قدر هم تلاش نمیکنی ولی با این حرکت اونا استرس اینو میگیری که اگه قبول نشم همینا میان به مامان بابام میگن :«خاک عالم! بچه ی شما خیلی درس میخوند که...»


و تو دلشون یا پیش بقیه بگن :«وا خاک به‌سرم...دیدی انقدر درس خوند تهش چیزیم نشد؟!؟ بچه منیژه خانوم چقد خنگه!»


یه کاری میکنن که آدم بترسه جلوی دوست و آشنا کتاب کنکور تو دستش بگیره که مبادا بگن وای این چه خرخونه!


و بعد که نتیجه ی نکبتی کنکور اومد از نتیجه ی مزخرفی که گرفتی این برداشت رو داشته باشن که تو استعداد و هوشش رو نداشتی...


نمی‌دونن که سال کنکورت همش اینور و اونور پلاس بودی. نمیدونن همش تو فاز بودی و سرت تو گوشی بوده...نمیدونن که تموم تفرجگاه های شهر رو همون سال فتح کردی.

فقط همون یه بار کتاب تست دستت دیدن رو ملاکی بر خرخونی میدونن و ازت توقع زیر 1000 تو هر رشته ای رو دارن!


و از اون اذیت کننده تر ؛

این که بچه ی خودشون اندازه ی پروفسور سمیعی درس میخونه ولی آخر که بچه‌شون میله بارفیکس سازیِ اُشترآباد قبول می‌شه میان میگن :« والا این بچه ی ما که اصلا درس نمی‌خوند!»

آره بچه ی تو درس نمیخوند! و اون عمه ی خدا بیامرز فتحعلی شاه بود که صبح تا شب تو اتاقش قرنطینه بود و از زیر در براش غذا میفرستادین داخل اتاق که وقتش پای سفره و میز ناهارخوری هدر نشه!


خلاصه که وققتون رو بیشتر از این نگیرم و اینو بگم که از این موجودات عجیب و مریض اطراف همه ی کنکوریا پیدا میشه.

کسایی که هنری به جز آشفته تر کردن شما و نگران تر کردن خانواده تون ندارن.

آخ که وقتی رگه های حسادت و تنفر نهان رو تو چشماشون می‌بینی و چیزی نمی‌تونی بگی...

از من به شما نصیحت!

واسه ی حرف چارتا آدمِ بی ملاحظه آینده‌تون رو تباه نکنین.

واسه ی این که به اون نشون بدین خرخون نیستین درسو نذارین کنار...


به خاطر این که به اون ثابت کنین خنگ نیستین هم درس نخونین ،


کلا برای اثبات خودتون به آدمای اشتباهی ، درس نخونین.

برای اثبات خودتون به خودتون درس بخونین.

این آدمای «مفتْ حرف» تو جامعه زیاده...

این تازه اولین برخورد جدی شما با این دسته از آدمای کوته فکره...

از الآن یادبگیرین که واسه خاطر آدمای اِسقاطی ، آینده‌تونو سلاخی نکنین...

کنکورتستدخالت فامیلحروف چینیریحانه ابراهیمی بعد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید