نوشته شده توسط زهرا بذرافکن (دانشجوی علوم ارتباطات دانشگاه تهران)
مقدمه
امروزه دنیای ما به طور کلی به دو فاز(فضای) مجازی و واقعی تقسیم شده است که تمامی تعاملات ما بهگونهای در هر دو در جریان است. اخیرا و با فراگیری بیماری کرونا، بخش بیشتری از زندگی روزمرهمان به فضای مجازی پیوند خورده است؛ بنابراین در فضای مجازی نیز مانند جهان واقعی گروهها و جریانهای سیاسی حضور دارند که کمیت و کیفیت حضور آنها بسته به فراگیری و نقش جناحهای موجود، متفاوت است. سابقا بیشترین محتوای نوشتاری و فعالیت گروهها و افراد در طرفداری جناحها و جریانهای سیاسی در وبلاگها بود که میشود آنها را از لحاظ محتوایی به سه دستهی اخبار، تحلیل سطحی و تحلیل عمقی تقسیم بندی کرد (بشیر و موذن, 1392)، اما با افزایش قابل توجه استفاده از شبکههای اجتماعی جدیدتر مانند اینستاگرام، در حال حاضر بیشترین حضور افراد و گروهها و جریانها را میتوان در همین شبکههای اجتماعی دید. هدف از این پژوهش مروری اجمالی بر مفهوم جریانسازی رسانهای در فضای مجازی و تکنیکهای آن و نگاهی به جریان «اعدام نکنید» در اینستاگرام فارسی و تاثیرات تقویتی و تضعیفی سلبریتیهای ایرانی بر آن است. این مقاله از روش پژوهش مروری و کتابخانهای با نگاهی به صفحات اینستاگرام فارسی سلبریتیها بهره برده است.
ملاحظات مفهومی و تاریخچهها
_ جریان سازی در رسانهها
جریانسازی رسانهای شیوهای است که رسانهها برای همراه کردن مخاطبان با خود استفاده میکنند. علیرغم اینکه جریانسازی ممکن است مفهومی منفی به نظر بیاید اما میتواند با اهداف سازنده هم اتفاق بیفتد، بنابراین همواره تخریبی نیست (افقهی، 1394 نقل شده در (صفایی نژاد, 1395)). مراحل سهگانهی جریان سازی به شرح زیر است:
1. شناخت مخاطب و ارزیابی و تفسیر نگرش او برای برنامهریزی فرایند جریانسازی باید مورد توجه سیاستگذاران رسانه باشد.
2. اقناع مخاطب، به ویژه اقناع نامرئي و در پس زمینه، تقویت سیاست اقناعي با ترفندهاي رسانهاي، اجراسازي فرضیه ها و ارزیابي نتیجه کار از طریق نظرسنجي به عنوان مرحله دوم در نظر گرفته میشود.
3. تثبیت ایجاد جریان به عنوان آخرین مرحله و مهمترین مرحله که منتهی به جریانسازی است. (صفایی نژاد, 1395)
_ مروری بر تاریخچهی جریانسازی رسانهای (از رسانههای سنتی تا رسانههای اجتماعی)
در گذشته انحصار خبری به دست خبرگزاریهای بزرگ همچون «فرانس پرس»، «رویترز» و ... بود و باقی رسانهها در ذیل آنها فعالیت میکردند و الگوی خبریشان را از آنها میگرفتند؛ اما در اواخر قرن بیستم و با ظهور رسانههای دیگری مثل «بیبیسی»، «سیانان» و ... این انحصارگرایی شکسته شد، با این وجود هنوز هم کشورهای غربی، با تئوری جریان آزاد اطلاعات و در قالب تقسیمبندی کشورهای مرکز به عنوان ارائه دهنده اصلی اخبار و اطلاعات و کشورهای پیرامون به عنوان دریافتکننده اطلاعات، به دنبال انحصارگرایی و جریانسازی در عرصهی اخبار و اطلاعات هستند (افقهی، 1394 نقل شده در (صفایی نژاد, 1395)). در دهههای گذشته و با رشد سریع اینترنت در جهان، تغییراتی در جریانسازی خبری ایجاد شد؛ به عنوان مثال در سالهای پیش از 2000 میلادی، رسانههای بزرگ بیشترین سهم جریانسازی را از طریق وبسایتهای خود و در کنار شبکههای رادیویی و تلویزیونی و مطبوعات داشتند، اما با رشد صعودی رسانههای اجتماعی به ویژه در یک دههی گذشته سهم این رسانهها هر روز در حال کمرنگ شدن است و در حال حاضر رسانههای اجتماعی به دلیل فضای تعاملی و نزدیکی به مخاطب، بیشترین و عمیقترین تاثیر و نفوذ را بر مخاطب میگذارند؛ بدین ترتیب اگر صاحبان قدرت هم بخواهند بر این فضا نفوذی داشته باشند، میبایست وارد فضای این فناوری جدید شده و خود را طبق اصول و قالبهای آن بازتعریف کنند. با این وجود باید به این نکته توجه داشت که امروزه یکی از اصلیترین صاحبان قدرت، صاحبان رسانهها هستند و بنابراین آنها هم سعی دارند محتوای مدنظر خود را در قالب اصول و قواعد رسانههای اجتماعی تولید و منتشر کنند (صفایی نژاد, 1395).
_ نگاهی به تاریخچهی روزنامهنگاری سلبریتی و اهمیت آن
چندین سال پیش و در زمان رونق رسانههای مکتوب و پس از آن رسانههای جمعی مانند تلویزیون، اخبار مربوط به سلبریتیها از سرگرم کنندهترین و پرطرفدارترین اخبار و به نوعی جزو اخبار زرد محسوب میشد، از سویی بهترین و مطمئنترین راه برای کسب شهرت، مطرح شدن در این رسانهها و ارتباط با صاحبان این رسانهها بود، به همین جهت تمام اخبار و اطلاعات سلبریتیها از طریق رسانههای موجود به مخاطب منتقل میشد اما با مهجور شدن رسانههای مکتوب و پس از آن رسانههای جمعی دیگر و رشد فراگیر رسانههای اجتماعی، فضایی تعاملی و پویا برای کاربران ایجاد شد و آنها دیگر مصرفکنندهی صرف اطلاعات و اخبار نبودند؛ بدین ترتیب کم کم خود سلبریتیها تبدیل به منبعی برای انتشار اخبار سلبریتیها و به نوعی به منابع «روزنامهنگاری سلبریتی» تبدیل شدند. با این وجود روزنامهنگاری سلبریتی بهطور کامل از بین نرفته و صرفا دچار تحولاتی شده است (سلیمی, 1397).
بنابراین سلبریتیها به مرور تبدیل به منابعی برای رساندن اخبار (چه اخبار متمرکز بر زندگی و حواشی خودشان و چه اخبار موضوعات متفرقهی دیگر) به مخاطبان در فضای مجازی شدند، این اطلاعرسانی و اظهار نظرها به مرور حیطهی بزرگتری را از لحاظ موضوعی و محتوایی دربرگرفتند و از دایرهی اخبار کاری و شخصی و تبریک و تسلیتها فراتر رفته و به حوزههای دیگر، از جمله موضوعات روز، مثلا رویدادهای سیاسی نزدیک شدند.
جریان «اعدام نکنید» با حضور سلبریتیها
بعد از آنکه غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه ایران اعلام کرد که دیوان عالی کشور حکم اعدام سه نفری را که در اعتراضهای آبان سال گذشته حضور داشتند، تایید کرده است، هشتگ «اعدام نکنید» توسط کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی مانند توییتر و اینستاگرام داغ شد. بعلاوه توانست همراهی برخی از چهرههای هنری، سیاسی و ورزشی ایرانی را داشته باشد. سازمان حقوق بشری عفو بیناتندنتیدنتدسیبالملل در توئیتی همراه با هشتگ «اعدام نکنید» و در حمایت از آن نوشت: مقامات ایران باید حکم اعدام آن سه نفر را را بی درنگ لغو کنند. طبق گفتهی برخی از کارشناسان هشتگ مذکور در توئیتر فارسی بیش از چهار میلیون بار توئیت و ریتوئیت شده است و برای چندین ساعت در بین هشتگهای ترند جهانی قرار گرفته است (یورو نیوز, 1399). در ادامه، برخی از چهرهها (سلبریتیها) به این حرکت پیوستند؛ از جمله چهرههای ساکن ایران میتوان به حسین ماهینی، فوتبالیست، ترانه علیدوستی، بازیگر، تهمینه میلانی، کارگردان سینما، اصغر فرهادی، کارگردان، امیر جعفری، بازیگر، مهتاب کرامتی، بازیگر، نوید محمدزاده، بازیگر، حبیب رضایی، بازیگر و مونا برزویی، ترانه سرا و از سلبریتیهای خارج ایران میتوان به نوید نگهبان، بازیگر هالیوود، گوگوش، خواننده، گلشیفته فراهانی، هنرپیشه، ابراهیم حامدی، خواننده، مرتضی برجسته، خواننده و آهنگساز، سروش لشکری، خواننده سبک رپ، فرح پهلوی و رضا پهلوی اشاره کرد. از جمله دیگر انجمنها، سازمانها و اشخاص پیوسته به این کارزار میتوان به سازمان عفو بین الملل، وزارت امور خارجه سوئد، دانمارک، فرانسه، نخست وزیر اسرائیل، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، کانون نویسندگان ایران و کمپین شهروندان دیجیتال ایران اشاره کرد که غالب حمایت اینها از کارزار مذکور به فضای توئیتر و اینستاگرام محدود میشد. برخی سلبریتیهای ایرانی بیشترین اظهار نظر را در حوزهی مسائل سیاسی روز داشتهاند و در بین مخاطبان به واکنش و موضعگیریهای علنی در فضای مجازی شهرت دارند، مانند ترانه علیدوستی، مهناز افشار و شهره قمر، هنرپیشه و سلبریتیهایی که هرکدام با چند میلیون دنبالکننده، چندین بار این موضوع را در صفحاتشان مطرح کردهاند. اینها عمدتا مثالهایی در تقویت این جریان هستند، در جهت مخالف و در تضعیف این جریان نیز برخی سلبریتیها (که غالبا از محبوبیت و شهرت کمتری برخوردارند) واکنشهایی داشتند، مانند شهره قمر که با واکنشهای نسبتا تندی، تقویت این جریان از سوی دیگر سلبریتیها را محکوم کردند.
از دیگر هشتگهای این جریان نیز میتوان به هشتگ «نه به اعدام» اشاره کرد.
مروری بر تکنیکهای جریانسازی
1. جنگ روانی: در معنای نظامی و یا استراتژیک خود مفهومی است که بشر از دیرباز با آن آشناست، اما امروزه این تکنیک دیگر متکی بر نبوغ سیاستمداران و فرماندهان جنگ نیست و بیشتر بر مبنای علم و پژوهشهای علمی است.
بر مبنای تعریف عمومی جنگ روانی تاثیر پررنگ رسانههای فارسی زبان خارج از ایران و به دنبال آن عدهی بسیاری از سلبریتیها بر جریان اعدام نکنید را میتوان مصداقی از یک جنگ روانی تمام عیار برای جهتدهی به افکار عمومی دانست که میتوان تلاشها برای ایجاد جنگ روانی و حتی حصول هدف را تا حدود زیادی موفق دانست.
2. شایعه: خبر یا اطلاعاتی است که غیر موثق و گاها جعلی است که بر اساس مشهورات و مبتنی بر تواتر و شیوع خود اعتبار میگیرد. به زبان ساده اگر از کسی دربارهی علت صحت این اخبار بپرسیم، میگوید: «چون همه میگویند پس درست است.» و بنابراین دیگران نیز به صرف شیوع خبر، صحت آن را تایید کرده و دنبال منبع و مدرکی واقعی برای اثبات خبر نمیگردند. یک نکتهی مهم دربارهی شایعه این است که باید کاملا متناسب با زمینه باشد تا به خوبی پراکنده شود و اهداف طراحان شایعه را نیز تامین کند، به عنوان مثال مدتی پیش شایعهای مبنی بر عمل تغییر جنسیت محمدرضا فروتن، هنرپیشه، انتشار یافت که به نظر میرسید اکثر افراد آن را باور کردهاند، با توجه به شناخته شدن موضوع تغییر جنسیت و بسیاری دغدغههای ایجاد شده برای فعالین اجتماعی در این رابطه و در نتیجه آگاهی بخشیهای گستردهای که بر این مبنی طی چند سال اخیر انجام شده است، بنابراین زمینهی انتشار چنین شایعهای مهیا بوده و آن را باورپذیر کرده است.
در جریان اعدام نکنید نیز شایعاتی بهوجود آمد ازجمله توئیتی که مبنی بر نبود مدارک کافی برای اتهام منتشر شد و متعاقبا در اینستاگرام بارها و بارها به اشتراک گذاشته شد و تاثیر بسزایی در بزرگنمایی هرچه بیشتر این جریان بر جای گذاشت. با این وجود هرگز مدرکی در رد یا تایید این سخن از سوی کسی منتشر نشد.
3. انگارهسازی: در رسانهها نقش مهمی در شکل دادن به افکار عمومی دارد و دو نوع میباشد: انگارهسازی برای تحریف افکار عمومی نسبت به یک موضوع و انگارهسازی در جهت ارائهی یک تصویر مثبت از موضوع. بهعلاوه مثبت و منفی بودن یک انگاره ارتباطی با واقعی بودن یا نبودن آن ندارد. «انگارهها از مولفههای عملی، شناختی و تاثیرپذیری تشکیل شدهاند؛ مولفه تاثیرپذیری در ارتباط با علاقه فرد به انگاره، موضوع اصلی است و معمولا با تایید یا عدم تایید جنبههای معرفتی و یا ادراکی آن پیوند دارد» (مولانا،1374، نقل شده در (مولانا, 1375, ص. 10)).
انگارههای مثبت و منفی بسیاری در این جریان وجود داشت از جمله: «صادق پنداشتن هر آنچه سلبریتیها در این باره (در رد یا تایید جریان) ابراز میکردند». به نظر میآمد اکثر افراد میپنداشتند که سلبریتیها (در اینجا بیشتر منظور سلبریتیهای دنیای واقعی است که در دنیای مجازی نیز فعالیت دارند) هرگز حرفی را بدون اطلاع و بدون مدرک نمیزنند و اینگونه هر اظهار نظر شخص سلبریتی را با پیش فرض صداقت و انصاف برای خود باورپذیر میکردند. به نظر میرسد به اشتراک گذاشته شدن هرچه بیشتر هشتگ اعدام نکنید توسط سلبریتیها بیشترین سهم را در بالا بردن آمار اشتراکگذاری هشتگ مذکور داشته است.
4. اقناع: از مهمترین مباحث ارتباطات انسانی و رسانهای است، به این معنا که برای تحقق اهداف اقناعی، رسانهها باید به عمق ذهن انسانها و در ژرفای دل آنها نفوذ کرده و پیام را به لحاظ عقلانی و سپس عاطفی تفهیم کنند.
به نظر میرسد رسانههای مذکور در این مورد بسیار موفق عمل کردند و با تحریک احساسات مخاطبان از طریق پخش صدای اشخاص محکوم به اعدام که درخواست کمک و یاری از مردم (با اشتراک گذاری هرچه بیشتر هشتگهای مربوط) داشتند و یا پخش ویدیوهایی از خانوادهی آنها و نشان دادن غم ایشان برای فرزندانشان، توانستند با اثرگذاری بر عواطف مخاطبین ارتباطی عاطفی بر مبنای نسبت هموطنانه بین مخاطب و متهمین به اعدام ایجاد کنند.
5. کمپین و جنبشهای اجتماعی: «در مدیریت تبلیغات، مجموعه عملیات برنامهریزی شده برای تبلیغ کردن یک موسسه یا کالاهای آن را برنامه تبلیغاتی یا کارزار تبلیغاتی میگویند. برنامه تبلیغاتی توسط یک دفتر تبلیغاتی یا یک شخص (یا گروه که وظایف دفتر تبلیغاتی را انجام میدهد) تدوین و اجرا میشود و در واقع، سازمانبندی داخلی دفتر تبلیغاتی برای اجرای برنامه تبلیغاتی است. از همین اصطلاح کمپین برای حمایت یا اجرای برنامهها و موضوعات مختلف در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی استفاده شده است» (صفایی نژاد, 1395, ص. 30).
بهطور کلی جریان اعدام نکنید کارزاری (کمپین) بود که با تهییج و تشویق مخاطبان بوسیله برخی رسانههای فارسیزبان خارج از ایران و سلبریتیها و افراد نفوذدار دیگری در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و توئیتر برای بالا بردن آمار جهانی هشتگ «اعدام نکنید» و ترند شدن آن به راه افتاد و تا حدود زیادی موفق عمل کرد.
نتیجه گیری
بطور کلی سلبریتیها در واکنش به این جریان در سه دستهی تقویت کننده، تضعیف کننده و بیطرف بودند. از مهمترین سلبریتیهای ایرانی (آنهایی که بیشترین تعداد دنبالکننده در اینستاگرام را دارند) بیشترین تعداد در راستای تقویت و حمایت این جریان واکنش نشان دادند، برخی بیطرف (بدون هیچ واکنشی در رد یا تایید جریان) و عدهی کمی در تضعیف و محکومیت این جریان واکنش نشان دادند.
برای مدتی تکرار پست و استوریهای سلبریتیها در صفحههای کاربران معمولی و واکنشهای مثبت کاربران به حمایت از این جریان توسط سلبریتیها در اینستاگرام بسیار دیده شد و این نشان از تاثیر بسیار بالای تکرار این هشتگ توسط سلبریتیها بر روی کاربران عادی دارد. بعلاوه بسیاری از کاربران پستهایی در راستای محکوم کردن چهرههایی که واکنشی به این جریان نداشتند منتشر کردند که در جای خود موضوع قابل تاملی است.
بنابراین با ویژگیهایی که از این جریان رسانهای در قالب مصداقهایی برای هریک از زیرمجموعههای جریانسازی بیان شد، میتوان این جریان را بطور کلی یک جنگ روانی دانست که توسط رسانههای فارسی زبان قدرتمندی همچون بیبیسی فارسی، من و تو و ایران اینترنشنال، ایجاد، هدایت و فرماندهی شد و با واکنشهای سلبریتیها و نفوذداران به انعکاس این اخبار، تقویت و هدایت شد، با شایعهپراکنیهای خواسته یا ناخواسته در فضای مجازی گسترش یافت و پررنگتر شد و بعلاوه در این جهت از انگارههای غلط بسیاری که از قبل حول فضای مجازی و میان کاربران (بالاتر به یک مورد از آن اشاره شد) وجود داشت، استفاده شد و پایههای جریان را محکمتر ساخت و با پخش هدفمند برخی تصاویر، صداها و فیلمها برای نفوذ در قلب مخاطبین و جریحهدار کردن عواطف آنها و سپس اقناع عقلانی آنها از این طریق، جریان قدرتمندی به راه افتاد.
نقش سلبریتیها در این میان به مثابه مبلغان قدرتمندی بود که هر کدام با نفوذ زیادی که بر عدهی بسیاری داشتند، توانستند بدون زحمت زیادی برای ایجاد نفوذ، حرف خود را به مخاطب القا و تفهیم کنند و افراد زیادی را در گسترش دادن دامنهی این جریان رسانهای سهیم کنند.
جریانهای مشابه دیگری نیز در فضای مجازی ایجاد شدهاند که بسیاری تاثیرگذار و برخی تاثیر کمی گذاشته و در زمان کمی فراموش شدهاند. به عنوان مثال یکی از هشتگهای تاثیرگذار هشتگ «فیشهای حقوقی» بوده و نمونهی کمتر تاثیرگذار آن هشتگ «سربازی» بود که در مدت کمی فراموش شد.
به خاطر تعداد بالای کاربران اینستاگرام و وجود تقویتکنندهها و تضعیف کنندههایی مثل سلبریتیها (نه فقط سلبریتیهای حوزهی سینما، خوانندگی و ورزش؛ بطور مثال افرادی که در زمینههای علمی و یا مذهبی سلبریتی و یا بطور کلی نفوذدار در فضای مجازی هستند) چنین جریانهایی میتواند نقش و تاثیر بسیار عمیق و مهمی در افکار عمومی و در دنیای واقعی برجای بگذارد که بهترین راه برای مقابله با آن فراگیری سوادرسانهای به مثابه دانشی ضروری و همگانی است.
حسین بشیر، و کاظم موذن. (1392). جریانهای سیاسی ایران در فضای مجازی؛ تحلیل محتوای وبلاگهای سیاسی. دوفصلنامه مطالعات قدرت نرم، 63-78.
سلیمی, م. (1397). از روزنامهنگاری سلبریتی تا سلبریتیهای روزنامهنگار. دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها (ص. 1-73). تهران: دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها.
قاسم صفایی نژاد. (دی, 1395). جریانسازی در فضای مجازی با تاکید بر رسانههای اجتماعی. مدیریت رسانه، 15-34.
مولانا, ح. (1375). رسانهها و انگارهسازی. رسانه, 10-17. بازيابي 1399
یورو نیوز. (1399, 4 17). کارزار اینترنتی «اعدام نکنید» در اعتراض به حکم سه معترض آبان داغ شد. بازيابی در 11 22, 2020، از یورو نیوز: https://www.google.com/amp/s/per.euronews.com/amp/2020/07/15/internet-campaign-do-not-execute-in-protest-of-the-sentence-of-3-november-protesters-iran