ویرگول
ورودثبت نام
نقطه چین
نقطه چینقصه ای که هنوز تموم نشده ... :)
نقطه چین
نقطه چین
خواندن ۴ دقیقه·۴ ماه پیش

اگه بتونی ...؟

این روزا روزای شلوغیه! و خب معلومه دست و بالم به اندازه تابستونای قبل باز نیست ولی خب، تمام زورمو میزنم یه جوری لذت ببرم از چیزی که هست... چون میدونم در سال های اینده، وقتی از دور به این روزا نگاه کنم، نمیخوام غصه بخورم چرا کم خوندم یا ...، بیشتر برا این ناراحت میشم که یه وقت کنکور رو مساوی زندگی نکردن دونسته باشم و دور همه چی خط کشیده باشم. اصن چی شد که زندگی کردن و کنکور دادن دو تا چیز متضاد شدن با هم؟! بگذریم.

خیلی وقت پیش تعریف فیلم About time رو شنیدم ( از تو مقدمه نردبام ریاضی خیلی سبز! معدود فایده ای که کتاب برام داشت :))) ) و خب دیروز سفت و سخت تصمیم گرفتم ببینم فیلمو ولی خب... نمیدونم این برنامه نوشتن و تحلیل آزمون چرا اینقدر کش میاد! عوضش امروز دور زدم برنامه رو و نشستم ببینم فیلمو.. گور بابای درس ( برای یه دو ساعتی)!

از اینجا به بعد رو، اگه ندیدین فیلمو بعدش بخونین، نمیدونم اسپویل خواهد داشت یا نه ولی کلا، هر فیلم و کتابی رو سعی کنین یه قطره اش هم اسپویل نشه براتون، مزه اش میره، یا کم میشه.

فیلم، فیلم جالبی بود! داستانش هم ایده اش فوق العاده بود! خوشبختانه ملایم بود، خوشبختانه اتفاق خیلی خیلی ناگواری نیفتاد؛ و به نظرم از اون دسته فیلمای قابل پیش بینی نبود و این خیلی خوب بود. موسیقی فیلم به دل می نشست و چقدر وایب دریا، وایب خونه شون و وایب خانواده شون خوب بود! رابطه قشنگی بود، چه رابطه مری و تیم چه رابطه خواهر برادری که تیم و کیت کت داشتن و چه رابطه پدر پسری و همه چی...

دریا... دریا وایب قشنگی داره نه؟
دریا... دریا وایب قشنگی داره نه؟

و اما داستان، یه فیلمای هست دوست دارم ببینم شون و ببینم به کجا میرسه، پیامش چیه!؟ چی میخواد بگه؟! دلیل اصلی دیدن این فیلم هم همین بود. داستانش داستان پسری که ظاهرا به صورت ژنتیکی، میتونه در زمان سفر کنه (یا بهتره بگم به گذشته سفر کنه)، و تغییراتی رو ایجاد کنه. میدونین این آپشن، آپشن خوبی برای در رفتنه! مثلا فرض کنین کنکور بدین بعد که پاسخنامه اومد برگردین دوباره کنکور بدین و بعله ...!

استفاده کلی پدر تیم از این آپشن، برای لذت بردن از زندگی بود و به گفته خودش کتاب خوندن و خوندن چندباره کتابای دیکنز :)) ، استفاده خود تیم ( جدا از در رفتن از اشتباهاتی که کرده، و منصف هم باشیم، اصلاح اشتباه دیگران) اول برای دوست دختر پیدا کردن (همون پیدا کردن عشق زندگی) و بعد، اره باز هم برای لذت بردن از زندگی بود و در آخر، کنارش گذاشت! ( راستی گفتم نمیدونم اسپویل میشه یا نه؟ خب دارم کلشو اسپویل میکنم دوستان!)

گفتم، ازش برای لذت بردن از زندگی استفاده می کردن، چطوری!؟ این شکلی که اون روز رو یه دور عادی تجربه می کردن و به قول خودشون با زندگی پیش میرفتن و بعد دوباره بر میگشتن و اون روز رو زندگی میکردن! چه فرقی بین تجربه کردن و زندگی کردنه؟ به نظرم همه مون زندگی رو تجربه میکنیم، سپری می کنیم، پیش می بریم و در اخر یه جوری تمومش میکنیم، ولی هر کسی زندگی رو زندگی نمیکنه! چند روز پیش آبجیِ 7 ساله ام گفت امروز بهترین روز زندگیمه! فکر میکنین چرا؟ چون ناهار ماکارانی داشتیم! به همین سادگی:))

نمیدونم از کجا شنیدم یا خوندم ولی با این موافقم که آدم، برای اینکه یاد بگیره چطور زندگی کنه، باید یه بار بمیره. وقتی بمیری، تازه به کوچیک بودن سطح دغدغه های به ظاهر بزرگت پی می بری، تازه خودتو از بالا نگاه میکنی و می بینی چه چیزای به ظاهر کوچیکی بوده که همونا اصل بوده! همونا زندگی رو تشکیل دادن، همون آب خنکی که دستتو باهاش میشستی، همون بوی قرمه سبزی، بوی کیک یا بوی پیتزایی که تو خونه پیچیده، همون هوای سردی که صبح زود از پنجره میاد تو... و خیلی چیزای کوچیک دیگه.

بعد دیدن فیلم About time، فهمیدم نیاز نیست حتما بمیری تا به این پی ببری، شاید فقط نگاهتو باید عوض کنی؛ شاید به قول تیم هر روزتو طوری باید زندگی کنی انگار از عمد به اون روز برگشتی تا ازش لذت ببری! میفهمین یعنی چی؟ یعنی مثلا فرض کنین یکی از آدمایی که دوستش دارین رو از دست دادین و الان از آینده برگشتین و دارین باهاش وقت میگذرونین، غیر اینه که از لحظه لحظه اش لذت می برین و عمیق تر میشه رابطه تون؟ یا فرض کنین به هر دلیلی، سلامتی تون دچار مشکل شده، نمیتونین بو کنین یا بچشین یا ببینین، غیر اینه که اگه برگردین به لحظات قبل از این مشکل، با نهایت وجودتون از سالم بودن تون لذت می برین؟ ما چیزای عادی زیادی برای از دست دادن داریم که زیر روزمرگی، نگرانیا و دغدغه ها مون، گم شون کردیم و ازشون لذت نمی بریم! بهش فکر کنین :)

تو قراره بمیری... زود...همه این داستانا همه این ترسات، دلهره هات، شکست هات، امیدهات، همه اینا زود پاک میشه پاک پاک پاک پاک... هیییچکس حس شون نمیکنه تموم میشه میره

حسین عرب زاده

لذت زندگیمعرفی فیلم
۴
۵
نقطه چین
نقطه چین
قصه ای که هنوز تموم نشده ... :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید