ویرگول
ورودثبت نام
نقطه چین
نقطه چینقصه ای که هنوز تموم نشده ... :)
نقطه چین
نقطه چین
خواندن ۲ دقیقه·۶ ماه پیش

نقطۀ آغاز

سه چهار سال پیش، وقتی 13، 14 ساله بودم، تازه افتاده بودم تو مسیر زندگی، تو اینکه معنای زندگی چیه و راهش چیه و از همین جور قضایایی که برای اکثرمون تو اوایل نوجوانی پیش میاد. یادمه تابستون بعد کلاس هشتم خیلی وقتا رو تختم دراز می کشیدم و فکر می کردم واقعا راه آرامش چیه!؟ راه اینکه حالِ دلت همیشه خوب باشه چیه؟! فکر کردن هایی که اکثرشون هیچ نتیجه ای هم نداشت. شاید مشکل اینجا بود که دلم میخواست مسیر برام واضح شه، بدونم تهش چیه بدونم چطور جلو برم، بدونم چیکار کنم.

الان ولی میدونم قرار نیست از این خبرا باشه، قرار نیست بدونی تا ته مسیر چی جلوته، باید چیکار کنی، راه رسیدن به خیلی چیزا رو نمیدونی و خلاصه مسیر مبهمه. یه سه نقطه ای همیشه جلوت هست که نمیدونی قراره بعدش چی بشه. و پذیرش همین ابهامه که، حال مونو بهتر میکنه.

الان میدونم بیشتر از اینکه نیاز باشه به مسیر فکر کنم و سعی کنم از ماوراء اون سه نقطه سر در بیارم باید پیش برم. ما نمی دونیم تهش قراره چی بشه ولی کاش طوری زندگی کنیم که به قول لویی پاستور حق اینو داشته باشیم که در آخر بگیم " من آنچه در توان داشته ام انجام دادم".

کی میدونه پشت پیچ جاده، یا بعد نقطه چینا، چی در انتظارمونه!؟
کی میدونه پشت پیچ جاده، یا بعد نقطه چینا، چی در انتظارمونه!؟

این جمله برای من آرامش بخشه، هنوزم گاهی غرق ابهام و مه آلود بودن مسیر میشم، چند صبحاحی تو مه می مونم، ولی حداقل میدونم راه بیرون اومدن از این مه چیه. باید ابهامو پذیرفت و حرکت کرد.

آره خلاصه که سلام! اومدن تو ویرگول هم یکی از حرکتای جدیدم بود. نوشتن، آدمو آروم میکنه، و اشتراک گذاشتن نوشته های مفید، حتی اگه به یه نفرم کمک کنه بازم، خیلی خوبه! گذشت اون دورانی که فکر میکردیم رسالت مون اینه که دکتر، مهندس شیم و به مردم کمک کنیم، نمیگم هدف بدیه هاا و کی میدونه اصن تا اون موقع زنده می مونیم یا نه!؟

به عنوان شروع می خوام به یه چالش دعوت تون کنم! این چالش، چالش تقویت اراده است، قواعدی که وقتی چالش رو دیدم گفته بود، 2 دقیقه تنفس در ابتدای روز، گرفتن یه تصمیم مثل چک نکردن شبکه های اجتماعی، یا وقت نگذروندن تو اینستا و یوتیوب و اسکرول نکردن، لب نزدن به قند مصنوعی و ....، تا پایان روزه ( یا یه ساعت در انتهای روز مثلا ساعت 9 شب) و مسلما بخش مهم چالش پایبند بودن به این تصمیمه. چیزهای دیگه ای مثل 50 ثانیه تصور پیروزی در آخر شب، 7 دقیقه نوشتن از تجربه خودت در اون روز بعد از پایان روز و جمله تاکیدی هم داشت؛ ولی اصل کار همون تصمیم و پایبند موندن بهشه.

درواقع این چالش رو، حدود دو هفته پیش دیدم، اما نتونستم ادامه اش بدم، اراده نکردم. و خب، تصمیم گرفتم تجربه ام رو به اشتراک بذارم تا به انجام دادنش مقیدتر شم، وقتی بدونی یه تعداد آدم دیگه ممکنه از این تصمیم تو با خبر باشن، خب مسلمه که ناخودآگاه شل نمیگیری قضیه رو.

خلاصه که، بریم تو کارش ;)

تقویت ارادهمسیر زندگیمعنای زندگیچالش
۲
۳
نقطه چین
نقطه چین
قصه ای که هنوز تموم نشده ... :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید