ویرگول
ورودثبت نام
Maniiiiimiker
Maniiiiimiker
Maniiiiimiker
Maniiiiimiker
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

وقتی ته خط، شروع یک مسیر تازه می‌شه | داستان واقعی مائده

گاهی زندگی، در یک چشم به هم زدن تغییر می‌کند.

نه با هشدار، نه با مقدمه…فقط با یک تصادف.

من مائده‌ام، ۲۹ ساله، ساکن تهران.

زندگی‌ام مثل بسیاری دیگر با رویاهای ساده و مشخص پیش می‌رفت: تحصیل، کار، برنامه‌ریزی برای آینده...

تا اینکه یک شب، یک تصادف ناگهانی، همه چیز را متوقف کرد.

وقتی به هوش آمدم، فهمیدم که دیگر نمی‌توانم راه بروم.

پزشکان صراحتاً گفتند: شاید هیچ‌گاه نتوانی دوباره روی پا بایستی.

شوک، اندوه، ترس، و بعد از آن… نوعی خشم درونی.

اما در دل آن تاریکی، یک جمله مسیرم را عوض کرد.

پرستاری به من گفت:«یا تا آخر عمرت در این تخت می‌مانی، یا می‌جنگی، حتی اگر با دست و زانو حرکت کنی.»

تصمیم گرفتم بجنگم.فیزیوتراپی را آغاز کردم.

و همزمان، به دنبال راهی برای استقلال مالی از خانه بودم.

نه شرایط جسمی اجازه حضور فیزیکی در محل کار را می‌داد، نه سرمایه‌ای برای شروع.

تا اینکه با پروژه‌ای آشنا شدم:

"گالری آموزش" – آموزش درآمد دلاری از هوش مصنوعی، فقط با موبایل.

اولش شک داشتم، اما دل‌دل‌کنان شروع کردم.

از یادگیری طراحی گرافیک گرفته تا تولید محتوا با ابزارهای هوش مصنوعی.

اولین درآمد من فقط ۸ دلار بود. اما حس قدرتی که آن شب داشتم، بی‌قیمت بود.

حالا، بعد از چند ماه، به طور میانگین ماهیانه بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ دلار درآمد دارم.

مستقل‌ام، فعال‌ام، و از همه مهم‌تر: امیدوار.

نتیجه؟

گاهی یک تصادف ممکن است تو را متوقف کند…

اما اگر بخواهی، می‌توانی با همان پاه

ای ناتوان، دوباره مسیر را آغاز کنی.

تولید محتوادرآمد دلاریطراحی گرافیکهوش مصنوعی
۱
۰
Maniiiiimiker
Maniiiiimiker
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید