سلام.
من عباس ذوالفقاریام. ۴۴ سال دارم.
بیش از ۲۰ ساله که کارمندم.
هر روز راس ساعت بیدار میشم، میرم اداره، پشت همون میز فلزی قدیمی، با همون فرمهای تکراری.
سالها فکر میکردم "امنیت شغلی" یعنی داشتن یه حقوق ثابت.
میگفتم "حداقل تهش حقوقمو میگیرم دیگه…"
ولی چند وقتیه فهمیدم امنیت واقعی یعنی توانایی تطبیق، یعنی اینکه بتونی تغییر کنی، رشد کنی، و وابسته به یک سیستم فرسوده نباشی.
نقطهی عطف زندگی من؟
روزی بود که دخترم ازم پرسید:
«بابا میتونی برام یه تبلت بخری؟»
من لبخند زدم، ولی درونم شکست.
اون شب، برای اولین بار، بهجای گشتن توی اینستاگرام، دنبال آموزش گشتم.
دوستی کانالی رو معرفی کرد با موضوع: درآمد دلاری با هوش مصنوعی.
اولش فکر کردم الکیه.ولی وقتی دیدم آموزشهاش سادهست، رایگانه، و مهمتر از همه بدون تحقیر و سرزنش، تصمیم گرفتم یه بار برای خودم وقت بذارم.
با ساخت عکس و لوگو شروع کردم.
بعدش تولید محتوا.
اولین درآمدم فقط ۱۰ دلار بود. ولی اون ۱۰ دلار بیشتر از پاداش اداره بهم انگیزه داد.
الان؟
در کنار شغل کارمندیم، ماهانه ۴۰۰ دلار درآمد دلاری دارم.
مهمتر از پول، حس ارزشمنده.احساس میکنم دوباره زندهام.دوباره یاد گرفتم یاد بگیرم.
اگر تو هم فکر میکنی دیگه دیره، یا بلد نیستی…
بدون که منم هیچی بلد نبودم.
فقط یه تصمیم گرفتم:
ساده نمونم.