سلام و درود به همه طاقچه ای ها و ویرگولی های عزیز
تو این نوشته قصد دارم راجع به کتابی که برای چالش آذرماه طاقچه انتخاب کردم، بنویسم.کتاب ملت عشق رمانی نوشته الیف شافاک است که در سال ۲۰۱۰ برای اولین بار منتشر شد. این کتاب رکورد پرفروش ترین کتاب تاریخ ترکیه را از آن خود کرده است. نام اصلی این کتاب چهل قانون عشق است که در ایران با نام ملت عشق منتشر شده است. از دید بنده بهترین ترجمه برای این کتاب ترجمه ارسلان فصیحی است که نشر ققنوس آن را به چاپ رسانده است. نقطه عطف این کتاب همان چهل قانون آن است که بسیار کاربردی و تأثیرگذار هستند. در این کتاب دو داستان موازی روایت مى شود. قصه مولانا و شمس و قصه اللا و عزیز زاها را. این کتاب در برخی موارد بر اساس واقعیت است اما نویسنده رمان برای جذاب تر شدن آن از عنصر تخیل هم استفاده کرده است. این کتاب در پنج فصل روایت شده که هر کدام فضای داستانی خاص خود را دارد. دیدگاه ها درباره این کتاب بسیار متنوع است. عده ای آن را یک کتاب فوق العاده معرفی می کنند؛ در مقابل، برخی آن را در حد یک کتاب معمولی معرفی می کنند. در واقع ترکیب واقعیت و عنصر تخیل سبب شده دیدگاه ها درباره این کتاب متفاوت باشد. خواندن این کتاب را به علاقمندان داستان های عاشقانه و ادبیات عرفانی توصیه می کنم. الیف شافاک در این کتاب با ترکیب مفهوم عشق و عرفان از تغییری صحبت می کند که عشق در زندگی انسان ها ایجاد می کند. در خلال این داستان شمس به قونیه سفر می کند و این آغاز ماجرای شمس و مولانا می شود. یکی از نقاط قوت این کتاب، استفاده از شخصیت های فرعی در داستان است که باعث شده است معنی عشق را در در دوره زمانی مدرن و قدیم را از دید نویسنده درک کنیم. دو داستانی که در این کتاب به طور موازی روایت می شوند، به یک اندازه جذاب و گیرا نیستند. داستان اللا دارای ابهاماتی است و یک داستان کلیشه ای است که صرفا جنبه تغییر فضای روایت در کتاب را دارد. در پایان، قسمت های جذاب تر کتاب را میآورم.
_ کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد. عقل محتاط است. ترسان و لرزان گام بر می دارد. با خودش می گوید مراقبت باش آسیبی نبینی. اما مگر عشق اینطور است؟ تنها چیزی که عشق می گوید این است: خودت را رها کن.بگذار برود. عقل به آسانی خراب نمی شود. عشق اما خودش را ویران می کند. گنج ها و خزانه ها هم در دل ویرانه ها یافت می شود. پس هر چه هست در دل خراب است.
_ اگر چشم انتظار احترام و توجه و محبت دیگرانی، ابتدا این ها را به خودت بدهکاری. کسی که خودش را دوست نداشته باشد، ممکن نیست دیگران دوستش داشته باشند. خودت را که دوست داشته باشی اگر دنیا پر از خار هم بشود نومید نشو، چون به زودی خارها گل مى شود.
_ عمری که بی عشق بگذرد، بیهوده گذشته است. نپرس که آیا باید در عشق الهی باشم یا عشق مجازی، عشق زمینی یا عشق آسمانی یا عشق جسمانی. از تفاوت ها تفاوت می زاید. حال آن که به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق. خود به تنهایی دنیایی است عشق. یا درست در میانش هستی در آتشش، یا بیرونش هستی در حسرتش.