اوایل سال بود که مدیر مارکتینگ مجموعه سراسیمه وارد دفتر کار شد و خبر داد که ممیزی ۲ ساعتی فرصت داده تا تمامی عکس محصولاتی که اجزایی مثل، مو یا پوست خانم دَرِشان دیده میشود را از سایت پاک کنیم!
و اگر نکنیم، دکمه را میزنند و سایت را از دسترس خارج میکنند! (توی پرانتز عرضکنم که ما عمده محصولاتمان مردانه و معدود محصولات زنانهمان هم طبق شئونات اسلامی رایج مملکت بود و ممیزی گیر داده بود به آن فاصلهی ۱۰ سانتی بین شلوار و کفش مدل خانم ما!)
بُگذریم...مَخلص کلام این بود که یا پاک میکنید یا پاکتان میکنیم! میزان فشار و استرس آن روز آنقدر زیاد بود که حتی بازگو کردنش هم برای من دهشتناک است!
حال، از آن روز ماهها گذشته و ما از پس آن ماجرا بر آمدیم، اما داستان #دیجی_کالا من را دوباره به یاد آن روز انداخت! تصور کنید صبح قبل از ورود به شرکت، کارمندهای دیجیکالا با چنین دیوارنویسی و خط و نشانی مواجه شده باشند، واقعا دلهره آور است!
اصلا، این جماعت دیوار نویس چقدر احتمال دارد، که اگر همین دستسازهها و محصولات را توی یک مغازه یا دَم یک بَساطی ببینند، این چنین واکنشی را آن هم با این شدت نشان دهند؟ (کما اینکه این محصولات در بستر آفلاین هم وجود دارد!)
و مگر میشود کسانی این حجم از نفرت پراکنی را برای اشیائی بوجود آورند که اکثر خریداران، آن را بامزه میدانند؟!
سرتان را درد نیاورم، تصور این بنده حقیر آن است که
ایدئولوژی خوب است،
پایبندی به مقدسات هم خوب است.
ولی چوب لای چرخ عدهای که تلاش میکنند، نان آور جماعتی باشند؛
نه تنها خجالت آور، بلکه بی شرمانه و دور از آموزههای دینی مبتنی بر اخلاقیات است.