دارالعلم شیخ مفید، نام مجتمع آموزشیای است که امروز دانشگاه مفید نامیده میشود. دانشگاهی که با هدف آشنایی طلاب با علوم انسانی مغربزمین تاسیس شد. قرار بود طلاب در آنجا علوم انسانی غربی را بخوانند، نقد کنند و مدل اسلامیاش را پدید آورند که الحمدلله این هدف کاملا محقق شده و امروز میتوانید آثارش را در جایجای کشور مشاهده کنید. مفید از طریق آزمون سراسری دانشجویان غیرطلبه را شناسایی و جذب میکند و از طریق آزمون اختصاصی طلاب را.
درباره این دانشگاه پرسابقه، نکاتی گفتنی است:
یک) چند سالی است (بعد از فوت مرحوم موسوی اردبیلی، بنیانگذار دانشگاه) شیوه پذیرش دانشجو کمی تغییر کرده است. قبلا طلبههای درسخوان فقط از مزیت تحصیل رایگان بهره میبردند اما در چند سال اخیر کمکهزینه تحصیلی هم دریافت میکنند. هر چند رقم کمکهزینه به اندازهای نیست که بتوان چرخ زندگی را با آن چرخاند. نهایتا بشود روغنکاری یا پنچرگیری کرد. ممکن است بگویید: «خوب دانشجو دندهاش نرم و چشمش کور، برود کار کند.» پس بند بعد را بخوانید.
دو) مدیریت محترم دانشگاه در دوره جدید به خوبی فهمیده که راه پیشرفت علمی کشور، الگوبرداری از نمونههای پیشرفته اروپایی و امریکایی است. همانطور که دانشگاههای معتبر جهان به دانشجویانشان، پول میدهند تا غم معاش نداشته باشند و همزمان با فشار درسی، رُسشان را میکشند، مفید هم تصمیم گرفته با طراحی یک برنامه حرفهای و فشرده، رس دانشجویان دکتری را بکِشد و در کنارش با اعطای کمکهزینه تحصیلی غم معاش را از یادشان ببرد. از این روی، به دانشجوی دکتری برای تحصیل تماموقت که طی آن باید انگشت راستش را هر روز ساعت هشت صبح و دو عصر در دستگاه مربوط بگذارد و سی ساعت حضور هفتگی را ثبت کند، ماهی چهار میلیون و چهارصد هزار تومان میدهد. البته ماهانه نمیدهد، میگذارد جمع بشود که در آخر ترم یکدفعه، هفده میلیون واریز کند. احتمالا استدلالشان هم مبتنی بر رازقیت خداوند است و با خود میگویند: «خدا که روزیرسان است. پس چه سر وقت بدهیم و چه ندهیم او روزی میخورد. حداقل بگذاریم آخر ترم که لذت صفرهای واریز، کیف اهل منزل را کوک کند.» البته اگر زمان حضور به سی ساعت در هفته نرسد – مُفتِّش آخر ترم حساب میکند – نه تنها از پول خبری نیست بلکه باید هزینه تحصیل را هم بپردازد. خیریه که نیست داداش، دانشگاه است، دانشگاه.
سه) مفید حراست فعالی دارد. آن قدر که اگر دختر و پسری وسط حیاط دانشگاه و با فاصله حداکثری از یکدیگر کف دستشان را ببوسند و برای هم بفرستند، پنج دقیقه بعد مسئول حراست خواهران با بررسی دقیق پوست کف دست دختر و شناسایی باقیمانده رُژ روی آن، صورتجلسه مینویسد و در پرونده دخترک ثبت میکند. البته دانشگاه همزمان به ازدواج دانشجویی اهتمام جدی میورزد. کافی است پسری در کنار دختری دیده شود. (حتی اگر داشته رد میشده!) بلافاصله به او میگویند: «از دو حال خارج نیست: یا عاشقش هستی یا عاشقش میشوی. به هر حال با پدر شما و پدر ایشان هماهنگ میکنیم تا مراحل بعدی تحت نظارت خانوادهها باشد.»
چهار) مفید به سیگار کشیدن دانشجوها حساس است و اگر ببیند برخورد میکند. از طرفی در نگاه خیل عظیمی از دانشجویان پسر، تحصیل بدون دود مثل آبگوشت بیدنبه است؛ بیمزه و حالبههمزن. دانشجویان نخبه این مرز و بوم برای این مشکل هم راه حلی پیدا کردهاند. بعد از شناسایی دقیق میدان دیدِ دوربینهای مداربسته، نقطه کور را شناسایی کردهاند: دور یک حوض که دانشجوها «میدان دود» نامش نهادهاند، راحت دود میکنند و اضطرابی از قرار گرفتن در لیست حراست به خود راه نمیدهند. البته برخی هم جلوی در کوچکی که سمت خیابان صفاشهر است سلامتی ششها را تامین میکنند که این دسته گنگشان خیلی بالاست.
پنج) مفید زمین زیاد دارد. آن قدر که اگر بخواهند از فرهنگی به کشاورزی تغییر کاربری دهد، در غلات خودکفاییم. با این وجود از اراضی، بیشتر برای توسعه درختکاری و فضای سبز استفاده میکنند. کمی درخت کاج و بیشتر میوه که میتواند ویتامین مسئولان را تامین کند. گردانندگان مفید به نیکی دریافتهاند ملاک قضاوت دانشجویان درباره یک دانشگاه، نه تعداد مقالات منتشرشده یا دانشجوهای به خارج اپلایکرده بلکه رِلهایی است که میان درختها زده و نخهایی است که رد و بدل کردهاند. ممکن است بگویید این بند با بند سه ناسازگار است. اشتباه میکنید. دوباره بند چهار را بخوانید و هرگز «blind spot» را دست کم نگیرید.
شش) در این چند سال، دانشگاه همواره درگیر بنّایی بوده است. حجم مصالح، زمان و نیروی کاری که برای ساخت و ساز در مفید صرف شده، اگر در پروژه منوریل قم استفاده میشد، الان حجتیه به هاروارد متصل شده بود. گاهی ساختمانی اضافه میشود و گاهی یک راهرو به اتاق معاونت تبدیل میشود. وسعت هر مکان بسته به نظر مدیران است و البته نظر کارشناسی معماران هم در حد خود معتبر است: حدودا دو و نیمدرصد.
هفت) مدیران مفید به درستی تشخیص دادهاند رشته علوم سیاسی، جز تباهی و حاشیهسازی چیزی برای جامعه ندارد. از این روی با کاهش حداکثری استادان این دانشکده بیفایده و شوت کردنِ … ببخشید … اعزام بیشتر آنان به دیگر مراکز فرهنگیِ این مرز پرگهر، عملا دندان لق را کنده و خود را خلاص کردهاند. همزمان به دلیل اهمیت انکارناپذیر فلسفه در رشد فرهنگی کشور، در این رشته اعضای هیئت علمی جدید جذب کردهاند. به گونهای که گاهی تعداد استادان یک درس از دانشجوها بیشتر است. مثلا دو استاد با هم سر کلاس جمهور افلاطون میروند. نیمساعت که میگذرد استاد دوم رو به اولی میگوید: «حاجی بسه. نوبت منه. موظفیم باید پر بشه یا نه؟» که استاد اول پاسخ میدهد: «ناموسا راه بیا. این ماه قسط دارم. سر متافیزیک ارسطو جبران میکنم»
هشت) خوابگاه پسرانه دانشگاه، سرویس ندارد. دانشجویان یا تاکسی میگیرند یا اسنپ موتوی یا خط یازده. همین ویژگی موجب رواج فرهنگ سحرخیزی میان پسران مفید شده است. مثلا کسی که ساعت هشت صبح کلاس دارد یک ربع به هفت ذغال قلیان را خاموش میکند تا سر وقت به کلاس برسد یا قسمت بیستم را در پاتپلیر هوآوی روی دور تند میبیند که موقع حضور و غیاب، تیتراژ پایانی پخش شده باشد.
نه) دانشگاه مفید تنها به رشد روح و روان دانشجویان فکر نمیکند. همزمان به سلامت جسم آنها هم اهمیت میدهد. از این روی دو کار را انجام داده است: اول آن که تا توانسته دستشویی ساخته تا دانشجویان نگران سلامت کلیه و رودهها نباشند و به محض نیاز بتوانند از این امکان راهبردی استفاده کنند. دوم این که برای پارک ماشین از دانشجوها پول میگیرد. این موضوع موجب شده بسیاری از دانشجویان، پیادهروی یا دوچرخهسواری را جایگزین خودروهای فرسودهشان کنند. به هر حال سوزاندن چند صد کالری، بهتر از دادن چند صد هزار تومان است. بد میگویم؟
همین یادداشت را در سایت دفتر طنز حوزه هنری تهران بخوانید.