
اخیرا تجمع حامیان عفاف و حجاب در تهران برگزار شد. در میان جمعیت، کسی پلاکاردی دست گرفته بود که رویش نوشته بود حجاب و اختلاس هر دو گناه و جرمند. آن تصویر بهانه نگارش این یادداشت شد:
جمله «حجاب و اختلاس، هر دو گناه و جُرمند» دو رفتار را کنار هم مینشاند که گرچه هر دو خلاف نظام ارزشی دینیاند، اما نه در یک ساحت قرار میگیرند و نه وزن اجتماعی یکسانی دارند. اخلاق اجتماعی اقتضا میکند تفاوت میان خطاهای فردی و آسیبهای سیستمی را درک کنیم؛ زیرا پیامدهای آنها در زیست جمعی یکسان نیست. بیحجابی، اگر چه تخطی از حکم شرعی است اما در عین حال رفتاری است که در سطح فردی رخ میدهد؛ وابسته به تصمیم شخصی است و نمیتواند اعتماد عمومی را از بین ببرد. بیحجابی اگر آسیبهای اجتماعی هم داشته باشد در مقایسه با غارتگری و دستدرازی به بیتالمال چندان به چشم نمیآید.
در نقطه مقابل، اختلاس - خصوصاً اگر در میان زمامداران اتفاق بیفتد - نه یک خطای فردی که یک آسیب ساختاری است. این رفتار مستقیماً اعتماد مردم به عدالت، سلامت مدیریت عمومی و حتی صداقت دینی متولیان را تضعیف میکند. دستدرازی به بیتالمال در منابع اسلامی با حساسیتی کمنظیر محکوم شده است. امام رضا علیه السلام یکی از شرایط اسلام را اعلام برائت از کسانی میداند که اموال عمومی را به تاراج میبرند و حق خود میدانند. (عیون أخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۲۶) امام باقر علیه السلام نیز در حدیث دیگری از پیامبر خدا نقل میکند کسی که اموال عمومی را به خود منحصر کند و [تصرف در] آن را [به نفع خود] حلال بشمارد من و هر پیامبر مستجابالدعوهای او را لعنت کردهایم. (الکافی، ج ۲، ص ۲۹۳)
وقتی در عرصه عمومی، تخطّی فردی (مثل بیحجابی که البته نگارنده منکر آسیبهای آن در اجتماع هم نیست) در سطحی بالاتر یا همتراز با فساد اقتصادی قرار داده میشود، در واقع جابهجایی اولویت اتفاق افتاده است؛ این یعنی انگشت نهادن بر رفتاری که بیشتر تخلفی فردی است و غفلت از آسیبی که بنیان اعتماد را از درون تهی میکند. این جابهجایی نه با عقل سازگار است و نه با رویکرد دین. اتفاقا در نهایت نیز دین را کاریکاتوری معرفی میکند و افراد را از برکات دینداری جامع که به همه نیازها و مسائل به اندازه اهمیتشان پرداخته محروم میکند.
امیدوارم دوباره برای یک دستمال، قیصریه را به آتش نکشیم. زخم حوادث ۱۴۰۱ تازه کمی التیام یافته است. مراقب باشیم سر باز نکند.