امسال سومین باری بود که در کنکور دکتری شرکت میکردم. یک سال به خاطر ناتمام ماندن پایاننامه و سال دیگر به خاطر اشتباه شخصی از تحصیل بازماندم. امیدوارم امسال آخرین سالی بوده باشد که در این آزمون شرکت میکردم. برای دانستن دلیلش نکات زیر را بخوانید:
1. مهمترین ویژگی کنکور دکتری، تحقیر دانشجویانی است که میخواهند صاحب نظریه بشوند. کسی که روی صندلی کنکور دکتری نشسته، باید سوالات تخصصی مربوط به رشتهاش را پاسخ بگوید. به عنوان یک دانشجوی فلسفه دین، هیچ سوالی مربوط به رشتهام در کنکور پیدا نکردم. این یعنی اگر هیچ اطلاعی از محتوای رشته خودم نداشته باشم ایرادی ندارد اما باید دیدگاه هگل درباره مجسمهسازی را حفظ کنم و اتفاقا ممکن است با این حفظیات رتبه اول کشور هم شوم!
2. تا الان که این سطور را مینویسم هنوز دفترچه سوالات امسال منتشر نشده است اما میتوانم برخی را به خاطر بیاورم. از دانشجوی دکتری سوال کرده بودند: «ویتگنشتاین فلان کتابش را با جملهای از کدام فیلسوف آغاز کرده است؟» این سوال مناسب دانشجوی دکتری است یا دانشآموز چهارم دبستان؟ آیا جز این است که انتظار طراحان محترم از ذهن دانشجو، هارد اکسترنال است؟ کمی هم به استدلال و تحلیل توجه کنید، بد نیست.
3. بدتر از سوالات تخصصی، بخش مربوط به زبان بود. چند سالی است به تعلیم و تعلم زبان مشغولم اما برخی سوالات کنکور را حتی متوجه نمیشدم، چه رسد به آن که بخواهم پاسخ دهم! به ویژه در بخش درک مطلب یا همان (Reading Comprehension). فلسفه این بخش آن است که میزان درک دانشجویان از یک متن انگلیسی را بسنجد، نه آن که متنی بیاورد و سپس به روش تست هوش – و نه درک مطلب – از آن سوال طرح کند. به قول یکی از دوستان، اگر سوالات بخش درک مطلب به فارسی ترجمه شود و در قسمت استعداد تحصیلی قرار گیرد کسی معترض نخواهد شد. (از بس نیازمند دقت و هوش است!) متاسفانه مشکل بخش زبان به این مسئله محدود نمیشود. چند سال پیش طراحان محترم کنکور، واژه Coin را در سوال آورده بودند و از دانشجو انتظار داشتند معنایش را در میان گزینهها بیابد. لغت Coin اگر به صورت اسم استفاده شود به معنی سکه است که بیشتر دانشجویان با این کارکردش آشنایی دارند اما اگر به عنوان فعل به کار رود یعنی ایجاد کردن و آفریدن. سوال اینجاست که چند درصد بومیهای انگلیسیزبان وقتی میخواهند مفهوم اختراع و ایجاد را برسانند از کلماتی چون create، make و invent استفاده میکنند و چند درصد از لغت coin؟ غیر از این است که طراحان سوال، دانشجویان را دیکشنری متحرک فرض کردهاند؟
4. در بخش استعداد تحصیلی اگر چه اوضاع کمی بهتر بود ولی باز هم مشکلاتی وجود داشت. برخی سوالات این بخش، راهحلهای ریاضی داشتند که کمتر دانشجوی حوزه علوم انسانی آنها را بلد است و یا اگر بلد بوده به خاطر دارد. این هم نوعی مچگیری آکادمیک است. چرا باید یک دانشجوی علوم تربیتی، فلسفه یا تفسیر قرآن بتواند از میان پنج گونی که حاوی زرشک، نبات، عناب، نخودچی و کشمش بوده است آن را که دو برابر بقیه وزن دارد و حاوی نبات و زرشک نیست بیابد؟ با این روش میخواهید شایستگی افراد را بسنجید؟
5. سوال تستی، توهین به شان مقطع دکتری است. پرسشها باید به صورت تشریحی، تخصصی و مربوط به رشته تحصیلی دانشجو طرح شوند. طبعا کسی که میخواهد وارد مقطع دکتری رشتهای شود، باید تمام اطلاعات مربوط به مقطع کارشناسیارشد آن رشته را بداند. مثلا یک دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی باید تمام مواد درسی مقطع ارشد مانند تاریخ فقه، اصول فقه و قواعد فقهی را به خاطر داشته باشد و گرنه در مقطع دکتری به مشکل برمیخورد. راه ارزیابی هم آزمون تشریحی و مصاحبه مفصل علمی است. ممکن است بگویید وقتگیر و ناممکن است و اساسا سازمان سنجش توانایی برگزاری چنین آزمونی را ندارد. پاسخ، روشن است. سازمان سنجش نباید برگزار کند. پذیرش دکتری باید به دانشگاهها واگذار شود. هیئت امتحانگیرنده هم از خود دانشگاه انتخاب میشود. هرکس تقاضای ورود به هر دانشگاهی را داشته باشد باید مبلغی را به حساب آن دانشگاه واریز کند تا بتواند در آزمون ویژهاش شرکت کند. پای پول که وسط باشد کسی از روی تفریح شرکت نمیکند. در عوض، احتمال راهیابی فرهیختگان بیش از اکسترنالها خواهد بود!
6. ممکن است گفته شود در این صورت، تعداد دانشجویان دکتری کاهش خواهد یافت. در پاسخ میگویم: حتما همین طور است. تعداد دانشجویان دکتری، نرخ تولید ناخالص داخلی نیست که هر چه بالا برود وضع کشور بهتر شود. به جای افتخار به تعداد دکترها که برخیشان ناتوان از روخوانی فارسیاند و بعضی دیگر «حامل» و «حاوی» را از هم تشخیص نمیدهند، امکانات دانشگاهها را ارتقا دهید و برای فارغالتحصیلان شغل ایجاد کنید.