مانتوها چسبان است. روسریها رنگارنگ. آرایشها غلیظ نیست، غلظت است. هرکسی حداقل صد گرم کِرِم روی صورتش خالی کرده است. کفشهای پاشنهبلند نارنجی و قرمز خودنمایی میکنند. از کلیپسی که به سر بستهاند میشود آویزان شد و بارفیکس رفت. فارسی، زبان دوم است و همه عراقی صحبت میکنند. اینجا دانشگاه ادیان و مذاهب است.
پارسال مدتی کوتاه توفیق تحصیل در دانشگاه ادیان و مذاهب را داشتم. آنجا ویژگیهایی دارد که به گمانم اختصاصی و انحصاری است. بخوانید:
یک) آن قدر که در ادیان، عراقی میبینید در دانشگاه بغداد نمیبینید. مدام مردان عراقی سبزه با ابروهای بعضا تیغزده و کت و شلوار و گاهی با کراوات رفتوآمد میکنند. بانوان را هم که در ابتدا توضیح دادم. دم در، همه تاکسیها و سواریهای شخصی به طرف چهارمردان میروند؛ جایی که مقصد اکثر دانشجویان عراقی ادیان است. چند هزار دانشجوی خارجی از صدها کیلومتر آن طرفتر کوبیده و آمدهاند تا برای خود کسی شوند و مثل مسئولان کشور ما که بعد از گرفتن مدرک دکتری، مدیریت اجراییشان صدپله بهبود پیدا کرد، به سلاح دکتری مجهز شوند و در کشورشان طرحی نو دراندازند و بنیادش براندازند. جالب است. وقتی در کافه دور هم جمع میشوند و سیگار میکشند، حضور در دانشگاه را فراموش میکنید. حس میکنید در موکب بغدادیها کنار عمودِ فلان هستید. فقط فلافلهایش بیست و پنج هزار تومان آب میخورد. به هوای برکات ابوعلی برندارید!
دو) ادیان، هم از آزمون سراسری دانشجو میگیرد و هم اختصاصی. در آزمون سراسری تقریبا هر رتبهای بیاورید به مصاحبه دعوت میشوید. در مصاحبه هم تقریبا قبولیتان قطعی است مگر آن که به قدری پیاده باشید که پرداخت سروقت شهریه هم نتواند رتبه علمیتان را بهبود بخشد. در آزمون اختصاصی ماجرا متفاوت است. شاید تنها آزمون تستی خاورمیانه است که نمره منفی ندارد. یعنی با صلوات و بسمالله هم میتوانید گزینه درست را تشخیص دهید و نمرهاش را بگیرید. فقط توکل قوی میخواهد و سیم وصل و کمی شانس. ولی اگر مسئول پذیرش دانشگاه، میایستاد دم در ادیان و مثلا فریاد میزد: «الاهیات مسیحی دو نفر، بدو بدو. الان شروع میشه» احتمالا شایستگان بیشتری جذب میشدند.
سه) تنوع پیشینه تحصیلی در میان دانشجویان دکتری ادیان، واقعا فوقالعاده است. فرض کنید در مقطع دکترای رشته دینپژوهی سر کلاس نشستهاید. بغلدستی سمت چپ، خانمی است که از حوزه علمیه خواهران ساری، سطح سه زن و خانواده گرفته است. سمت راستی، شیخی است که به تازگی از پایاننامه ارشدش در رشته علوم حدیث تطبیقی دفاع کرده است، نماینده کلاس، کارشناسیارشد روانشناسی رشد دارد و شاگرد اول کلاس، فارغالتحصیل معماری از دانشگاه آزاد تهرانشمال است. همه هم راضی و مهمتر از همه مسئولان دانشگاه راضیاند. پیشنیاز هم که سوسولبازی است و بعد از چهار سال هم انشاءالله آقا و خانم دکتر و آغاز نظریهپردازی.
چهار) شوق مسئولان مالی دانشگاه ادیان به دانشگستری و عدم محرومیت تهیدستان از تحصیل به قدری است که شما به محض قبولی در دانشگاه، میتوانید از ظرفیت وام استفاده کنید. با دو، سه صندوق صحبت شده است؛ هر کدام دنگی روی هم میگذارند و هزینه تحصیلتان را جور میکنند. جای هیچ نگرانیای نیست. کمکم کار میکنید و قسطهایش را میدهید. خدا متعهد به جور کردن پول دو چیز است: عروسی و شهریه دکتری. اولی را شاید تورم نگذارد ولی خدا خیر به بانکها بدهد که فعلا مچ دومی را خواباندهاند.
پنج) علاوه بر پذیرش پولی، بورسیه هم دارند. در کارشناسیارشد، طلبهها میتوانند بسیاری از رشتهها را رایگان بخوانند. مشروط بر این که بچههای خوبی باشند، خوب درس بخوانند و نمره خوب بیاورند. در دکتری تا چند سال پیش، همه پول میدادند اما به لطف حضور پربرکت دانشجویان عراقی و فاصله روزافزون ارزش دلار و ریال (بابت این یک فقره، ادیان باید تا کمر جلوی دولت خم شود)، دانشگاه چند سالی است در هر رشته دکتری، به یک نفر امکان تحصیل رایگان میدهد. شرطش هم دانستن زبان عربی یا انگلیسی است. اشتباه نشود! نیازی به تافل نیست. همین که در عربی فراتر از «لاخواهر، لامادر» و در انگلیسی بهتر از وزیر خارجه باشید از پرداخت شهریه معافید. البته علاوه بر زبان، باید مصاحبه عقیدتی و سیاسی را هم پشت سر بگذارید، تست عدم اعتیاد بدهید و گواهی عدم سوء سابقه ارائه کنید. این دو مورد اخیر واقعا لازم نیست؛ طرف با چند متر عمامه مشکی و عبا و نعلین، قاتل زنجیرهای فراری است که عدم سوء سابقه میخواهید؟ اصلا بر فرض این گونه است، چرا آمده دکترای وهابیتشناسی بگیرد؟ او نهایتا باید یک توک پا به صحنه جرم برگردد و بعدش هم الفرار. کمی فکر هم بد نیست!
منبع: مجله سه نقطه، شماره 48، دی 1402