ما در ایران چهار دانشگاه داریم: دانشگاه امام حسین (ع) که شهید تربیت میکند، دانشگاه امام علی (ع) که رزمنده تحویل میدهد و دانشگاه امام صادق (ع) که مدیرپرور است. بقیه دانشگاهها راننده اسنپ تربیت میکنند.
این جملهای بود که کسی در توییتر نوشته بود. هر چند بخش اول و دومش بیانصافی و سیاهنمایی است (اگر این را نگویم ممکن است این آخرین یادداشت طنزم باشد!) اما درباره جمله سوم و چهارم میشود قلمفرسایی کرد. دانشگاه امام صادق تفاوتهای بنیادینی با دیگر دانشگاههای کشور دارد. از جمله:
یک: شما در دانشگاه امام صادق بورسیه هستید. میدانید بعد از اتمام دوره تحصیل و گرفتن مدرک ارزشمند از معظم له، لَنگ کار نخواهید ماند و بلافاصله به ارگانی جذب خواهید شد؛ یا در شورای سیاستگذاری صداوسیما از دانش شما بهره خواهند برد یا در هیئت مدیره یک شرکت نفتی افتخار میزبانی از شما را خواهند داشت. عدم تناسب مدرک تحصیلی و شغل هم چیزی نیست که بخواهید برایش نگران باشید. تحصیلات نه شعور میآورد نه تجربه. فقط باید در دل میدان وارد شوید تا توانایی مدیریت به دست آورید. مدیر موفق، مدیر میدانی است. خودتان منصفانه پاسخ دهید: مدیری که سفر میرود، میهمان کپرنشینان میشود و با سرباز خوراک لوبیای نفاخ میخورد بهتر مشکلات جامعه را میفهمد یا مدیری که پایش را از خیابان پاستور بیرون نگذاشته است؟ پاسخ حتما اولی است و شواهدش را میتوانید در بازار و بانک و دانشگاه ببینید. بگذریم. درباره ضرورت یا عدم ضرورت ارتباط تحصیلات و پست مدیریتی صحبت میکردیم. آمارها نشان میدهد اتفاقا مدیرانی که تحصیلاتشان ربطی به پستشان ندارد موفقتراند. مثلا بیشترین رشد اقتصادی برای دولتی بود که میخواست توسعه سیاسی را به سرانجام برساند و رئیسش بیشتر دنبال تئاتر و موسیقی بود. (به خلاف لباسش!) یا پررونقترین جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دورهای است که دبیرش دکترای دامپزشکی داشت! پروژههای عمرانی فراوان و ساخت صدها سازه در تهران دستاورد دوران شهرداری است که خلبان بود و دکترای جغرافیای سیاسی داشت و دورهای هم اغتشاشگران را سر جای خود مینشاند. پس از این باب جای هیچ نگرانیای نیست. عدم تناسب تحصیلات و کار، اگر مزیت نباشد حتما عیب نیست.
دو: بنیانگذاران محترم دانشگاه به نیکی دریافتهاند مطالعه برای کنکور ارشد چقدر سخت است و چه حجمی از ریزش در این مرحله اتفاق میافتد و در نتیجه، جوانان تشنه دانش این مرزِ پُرگهر از دستیابی به مدرک کارآمد و پولسازِ ارشد محروم میمانند. از این روی چارهاندیشی کرده و امکان تحصیل پیوسته از کارشناسی تا ارشد را فراهم کردهاند. این تدبیر خردمندانه فوایدی دارد. از جمله این که کسی که وارد مقطع کارشناسی میشود دیگر بیخیال نمیشود و بیوقفه تا جلسه دفاع پیش میرود. چون داشتن مدرک ارشد بهتر از دیپلم است و لیسانسی هم در کار نیست که بعد از گرفتنش به ناوگان اسنپ ملحق شوی. (اگر چه فارغالتحصیلان امام صادق راننده نیستند. سیاستگذارند.) از این روی، در پایان دوره یک مدیر فوقلیسانسه تربیت میشود که مزایایش بسیار بیش از یک مدیر لیسانسه است. در آن دو سالِ ارشد، مهارتهای کاربردیای چون پیچاندن تخصصی کلاس، دایورت کراش از زهرا به سارا و برعکس و همچنین مدیریت کار گروهی در نگارش پایاننامه آموزش داده میشود که در مدیریت اجرایی بسیار مفید و راهگشاست. جدا از این، چون مدت تحصیل از چهار به هفت سال افزایش یافته است، صمیمیت دانشجو و استاد دو برابر میشود. به همین خاطر در جلسه دفاع دیگر گیر بیخود به دانشجو نمیدهند و با خوردن مقداری پرتقال، کیوی، موز، نان خامهای زعفرانی، همبرگر ذغالی دوبل و نوشابه رژیمی! نمره قبولی میدهند تا دانشجو هر چه سریعتر حکم مدیریتش را دریافت کند و با اولین فیش حقوقی، بخشی از کمر خمشده زیر پذیرایی دفاع را دوباره راست کند.
سه: تفکیک جنسیتی، سومین مولفه مهم دانشگاه امام صادق است که البته در این ویژگی با برخی دانشگاههای دیگر مشترک است. مسئولان محترم دانشگاه به نیکی دریافتهاند ثمره اختلاط دانشجویی، ازدواج دانشجویی نیست. بلکه کراشهای بیحاصل سریالی و ضربدری است. از این روی هوشمندانه با جداسازی محیط دختر از پسر، راه نفوذ ابلیس و جنودش را بستهاند. کسی خواست ازدواج کند میتواند با مراجعه به صفیه خانم که خود از فارغالتحصیلان دهه هفتاد همین دانشگاه است به بانک اطلاعاتی ارزشمندی از دختران دم بخت دانشگاه با ویژگیهایی چون قومیت، رنگ پوست، وزن، قد، سال تولد و گرایش سیاسی دست پیدا کند و به اتفاق مادر، خواهر و عمه بتول به نوبت بالای سرشان برود. البته گرایش سیاسی خیلی هم مهم نیست. آنجا همه همعقیدهاند. اوج اختلاف این است که سر لیست مجلس از پایداریها باشد یا انصار حزبالله؟
چهار: چهارمین تمایز دانشگاه امام صادق از دیگر دانشگاهها، مطالعه دروس معارفی و اسلامی است. دانشجویان دانشگاههای متعارف و معمولی، درسهای تخصصی خود را میخوانند و در کنارش باید تعدادی از دروس معارفی را هم بگذرانند. امام صادقیها دروس معارفی میخوانند و اگر فرصت شد سری هم به واحدهای رشته خود میزنند. این مسئله موجب آشنایی عمیقشان با فرهنگ دینی میشود و علاوه بر دانشافزایی دینی، معنویت و اخلاق را هم در میانشان گسترش میدهد و در نهایت هم مدیری موفق خواهید داشت و هم یک امام جماعت عادلِ واجبالتعظیم. ثمره این برنامهریزی بعد از انتصاب و آغاز کار اجرایی روشن میشود. در روزهایی که روحانی اداره، سفر یا مریض باشد، مدیر شخصا بعد از گرفتن وضو و بستن دکمه بالای پیراهن، اذان و اقامه را – با حی علی خیر العمل - میگوید و به نماز میایستد. از این رو، ادارات از فیض نماز جماعت بیبهره نمیمانند.
منبع: مجله سه نقطه، شماره 48، دی 1402