
فصل اول زخم کاری که آمد، همه فکر کردیم با یک اثر سنگینِ شکسپیرگونه طرفیم. حاج عمو (با بازی درخشان سیاوش طهمورث که در ابهت تنه به تنه داریوش ارجمند میزند) همهکاره بود.
نه فقط شرکت را اداره میکرد، حتی در خواب هم برای بقیه تصمیم میگرفت. ولی یکهو در فصل دوم معلوم شد که نه، بابا! همه اینها تئاتر بوده و پشت صحنه همه چیز دست آقای طلوعی بوده و بعدتر معلوم شد که تازه طلوعی هم آدم کس دیگری بوده است. یعنی عمر فرد قدرتمند در سریال، مثل عمر مربی در تیمهای عربی بود.
سرماخوردگی؛ نه ممنون چاقو میخورم!
در دنیای زخم کاری، ضربه چاقو به اندازه سرماخوردگی به فرد آسیب میزند؛ به گونهای که در فصل یک، منصوره (با بازی هانیه توسلی) طوری با چاقو، مالک (جواد عزتی) را شقه کرد که مخاطب تصور کرد سکانس بعدی، او را به سیخ و بعد هم به دندان میکشد. اما در فصل دوم، مالک سرپا و سرحال به صحنه برگشت و عملیات انتقام را طرحریزی کرد. یعنی مالک اگر در بازی Resident Evil غول مرحله آخر بود، هیچ جوره بدون کد تقلب نمیشد شکستش داد.
هانیه توسلی؛ قاتلی که بود و بعد رفت!
فصل اول وقتی با قتل عزتی به دست هانیه توسلی تمام شد، یک لحظه فکر کردیم عجب پایان شجاعانهای! بعد یکهو در فصل دوم دیدیم عزتی نه تنها زنده است، بلکه انگار تازه از باشگاه و کلاس فن بیان برگشته. هانیه توسلی هم غیبش زد. چرا؟ چون یا سر پروژه دیگری بود و یا ممنوع التصویر بود و مهدویان مجبور شد یک پایان مسخره برای منصوره رقم بزند تا بتواند او را حذف کند.
اما از آن جا که سریال ایرانی بدون مثلث عشقی نمیشود مهدویان مجبور شد در گذشته عزتی، شخصیتی به نام پانتهآ قرار دهد که روزی قرار بوده با هم ازدواج کنند. سمیرا هم که حتی بعد طلاق ولکن مالک نیست. کیمیا خانم (با بازی بهیادمادنی و گلزارگونه سرکار خانم الهه حصاری) هم هر چند وقت یک بار دلی میداد و قلوهای میستاند.
بنابراین مالک با سه زن آماده ازدواج مواجه بود و البته سیما را هم به این لیست اضافه کنید. پس مثلث را فراموش کنید. چهار زن و یک مرد؛ بله، ما با یک پنجضلعی مواجهیم. دوستان «American Pie» ساختهاند. زدند زخم کاری که مجوز بگیرند.
تغییر شخصیتها
در چند قسمت ابتدایی ورود شخصیت سیما به سریال (با بازی سر کار خانم الناز ملک) مخاطب گمان میکند که با نمونه جدیدی از سمیرا مواجه است. زنی مرموز و سیاس.
اما چندی بعد وقتی پای سفر نروژ وسط میآید او هنگام مشاهده تابلوهای نقاشی چنان از خود بیخود میشود که مهمترین قرار کاریاش را فراموش میکند و به برنامه مالک گند میزند. طرف تا دیروز، دستهای مادر ناصرالدین شاه را از پشت بسته بود، امروز یکهو میشود دخترک کبریتفروش!
مرض دنبالهدارسازی
چند سالی است سریالسازان و فیلمسازان ایرانی وقتی میبینند اثرشان با اقبال عمومی مواجه شده تصمیم میگیرند با هدف کسب درآمد … ببخشید ارتقای فرهنگ و اخلاق جامعه، فصلهای بعدی را هم بسازند و البته معمولا گند میزنند. نکنید آقا … نکنید.
همین یادداشت در سایت دفتر طنز: http://dtnz.ir/?p=325274