یاد مرگ و قیامت (50) ج: نسیان و غفلت از مرگ و آخرت (16) آثار زیانبار فراموشی مرگ و قیامت (11) آثار فراموشی مرگ و قیامت در بعد از مرگ (5) ناسي آخرت براي نجات از عذاب، ياري نميشود. (2) اشتهای کاذب شفاعت (1)
بعضی از بعضی انتقاد میکنند که چرا مردم را از عذاب الهی و مرگ و معاد میترسانید؟ در حالی که هم شفاعت بسیار گسترده است و هم رحمت الهی به خصوص برای شیعیان. شیعیان گناه هم بکنند شفاعت میشوند و رحمت الهی چنان عجیب است در قیامت که حتی شیطان هم طمع میکند. در روایت معتبر داریم که وقتی در قیامت خداوند بسط بساط رحمت کند، این رحمت به قدری گسترده است که ابلیس نیز به کسب رحمت خداوندی طمع خواهد ورزید..... و از این دست حرفها که بسیار بسیار گسترده بیان میشود.
این همان بینش غلط است که شاید "اسلام رحمانی" از پیامدهای آن باشد. خدا فقط مهربان است و به هیچ وجه به هیچ کس از مردم به خصوص شیعیان خشم نمیگیرد. فقط از بهشت سخن بگو نه از جهنم. با مردم فقط مهربان باشیم و نباید نسبت به هیچ کس سخت گیری کرد. امر به معروف و نهی از منکر تنش آفرین است و باید حذف شود و به جایش قربون صدقه اهل گناه رفت و امثال این صحبتها.....
خب این بینش غلطه قطعاً گرچه بعضی از مردم این حرفها به مذاقشان شیرین بیاید.
خب آقای محترم شما باید بسیاری از آیات قرآن را حذف کنی. قرآن چنان از جهنم سخن میگوید که حتی اگر کسی احتمال صحت هم بدهد خور و خوابش به هم میریزد. باید بسیاری از روایات و خطب نهج البلاغه و ادعیه مأثوره را هم حذف کنی چون از مصیبتهای هنگام مرگ و برزخ و قیامت و جهنم سخن میگویند و کام مردم را تلخ میکند. شما که اهل نهج البلاغه هم هستی چرا از بخشهایی نمیخوانی که از مرگ و قیامت بحث میکند؟ بعد باید بسیاری از مطالب گرانسنگ امام خمینی رحمة الله علیه رو هم از کتابهاشون به خصوص کتاب اربعین حذف کنی.
نه شفاعت بی حساب و کتاب نیست. شفاعت بهانه خوبی برای گناه کردن نیست.
امام خمینی رحمة الله علیه فرمایشی دارند:
«اى عزيز! امروز روز مهلت و عمل است. انبياء آمدند و كتابها آوردند و دعوتها نمودند با اين همه تشريفات و اين همه تحمّل رنج و تعب كه ما را از خواب غفلت بيدار و از سكر طبيعت هوشيار كنند و ما را به عالم نور و نشئۀ بهجت و سرور رسانند و به حيات ابدى و نعمتهاى سرمدى و لذّتهاى جاويدانى رسانند و از هلاك و شقاوت و نار و ظلمت و حسرت و ندامت رهايى دهند. تمام اينها براى خود ما (است) بدون اين كه براى آنها نتيجهاى حاصل شود و آن ذوات مقدّسه احتياجى به ايمان و اعمال ما داشته باشند. با اين وصف در ما به هيچ وجه اثرى نكرد و شيطان مسامعِ قلب (گوشهای باطن) ما را چنان گرفته و سلطنت (تسلط) بر باطن و ظاهر ما همچو پيدا كرده كه هيچ يك از مواعظ آنها را در ما اثرى حاصل نشود. بلكه هيچ يك از آيات و اخبار به گوش قلب ما نرسد و از ظاهر گوش حيوانى تجاوز نكند.
بالجمله؛ اى قارى محترم كه اين اوراق را مطالعه مىكنى، مثل نويسنده خالى از همه انوار و تهى دست از همۀ اعمال صالحه و گرفتار هواهاى نفسانيّه مباش. تو به حال خود رحمى كن و از عمر خود نتيجه اى حاصل كن. دقت در حال انبياء و اولياء كمّل كن و اشتهاهاى كاذب و وعدههاى شيطان را پشت پا زن. مغرور گول شيطان مباش و فريب نفس امّاره مخور كه تدليس (عیب را پنهان کردن) اينها بسيار دقيق است و هر امر باطلى را به صورت حق به انسان تعميه مىكنند (انسان را نسبت به درک حقیقت کور میکنند) و انسان را فريب مىدهند. گاهى به اميد توبه در آخر عمر انسان را به شقاوت مىكشانند، با آن كه توبه در آخر عمر و تراكم ظلمات معاصى و بسيارى مظالم عباد و حقوق اللَّه امرى است بسيار صعب و مشكل. امروز كه اراده انسان قوّت دارد و قواى جوانى برقرار است و درخت معصيت برومند نيست و سلطنت شيطان در نفس مستحكم نشده و نفس جديد العهد به ملكوت و قريب الافق به فطرت اللَّه است و شرايط حصول و قبول توبه سهل است، نمىگذارند انسان قيام به توبه كند و اين درخت سست را ريشه كن و سلطنت غير مستقلّ را منقرض نمايد، وعده ايّام پيرى را مىدهند كه بعكس اين، اراده ضعيف و قوا ناتوان و درخت معاصى گوناگون كهن و برومند و سلطنت ابليس در ظاهر و باطن مستقل و مستقرّ شده و الفت به طبيعت شديد و بُعد از ملكوت زياد و نور فطرت خاموش و منطفى گرديده و شرايط توبه سخت و ناگوار شده است. اين نيست جز غرور.
و گاهى به وعده شفاعت شافعين عليهم السلام انسان را از ساحت قدس آنها دور و از شفاعت آنها مهجور مىنمايند. زيرا كه انغمار (فرو رفتن) در گناهان، كم كم قلب را سياه و منكوس (واژگون) كند و انسان را به سوء عاقبت منجرّ نمايد. و طمع شيطان از انسان دزديدن ايمان است. دخول در گناهان را مقدّمۀ آن قرار مىدهد تا به نتيجۀ مطلوبه برسد. انسان اگر طمع شفاعت دارد، بايد در اين عالم با سعى و كوشش رابطه بين خود و شفعاى خود را حفظ كند و قدرى تفكّر در حال شافعان محشر نمايد كه حال آنها در عبادت و رياضت به كجا رسيده بود. فرضاً كه شما با ايمان از دنيا برويد، ولى اگر بار گناهان و مظالم سنگين باشد، ممكن است در عذابهاى گوناگون برزخ و قبر از شما شفاعت نشود، چنانچه از حضرت صادق منقول است كه "برزخ شما با خودتان است." و عذابهاى برزخ طرف قياس با عذابهاى اين جا نيست و طول مدّت برزخ را جز خدا كسى نداند. شايد ميليون ميليونها سال طول كشد. و ممكن است در قيامت نيز پس از مدّتهاى طولانى و عذابهاى گوناگون طاقت فرسا شفاعت نصيب ما شود، چنانچه در احاديث نيز اين معنى وارد است.
پس، غرور شيطان انسان را از عمل صالح بازدارد و انسان را يا بى ايمان يا با بارهاى سنگين از دنيا ببرد و به شقاوت و بدبختى گرفتار كند.»
استاد ما میفرمود شفاعت برای این نیست که ما نسبت به ارتکاب گناه جری تر شویم.
بنابر این روز قیامت شفاعت که یک نوع یاری کردن است شامل حال بعضی نمیشود. یک عمر طرف پشت به قرآن و پشت به اهل بیت علیهم السلام کرده و دین خدا را به سخریه گرفته و اهل الله را استهزاء کرده آیا چنین شخصی شفاعت میشود؟
ان شاء الله باز در باره ی اشتهای کاذب نسبت به شفاعت بحث رو ادامه میدیم.
هنگام گفتن "لا اله الاّ الله" زبانش بسته شد
روايت شده که حضرت رسول صلی الله علیه و اله حاضر شد نزد جوانی در وقت وفات او. پس به او فرمود بگو: "لا اله الاّ الله". پس بسته شد زبان آن جوان و نتوانست بگويد. پس حضرت فرمود به آن زنی که نزد سر آن جوان بود که آيا اين جوان مادر دارد؟ عرض کرد: بلی من مادر او میباشم. فرمود: آيا تو خشمناکی بر او؟ گفت: بلی و الآن شش سال است که با او تکلّم نکرده ام. حضرت فرمود که راضی شود از او. آن زن گفت: رَضیِ اللهُ عَنهُ بِرِضاکَ يا رَسولَ الله[1]. و چون اين کلمه را که مُشعِر بر رضايت او بود[2] از پسرش گفت، زبان آن جوان باز شد. حضرت به او فرمود: بگو "لا اله الاّ الله" گفت: "لا اله الاّ الله" حضرت فرمود: چه میبينی؟ عرض کرد: میبينم مرد سياه قبيح المنظر با جامه های چرک و بوی گنديده و بد که نزد من آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته. حضرت فرمود: بگو «يا مَنْ يَقْبَلُ الْيًسيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْکَثيرِ اِقْبِلْ مِنِّی الْيًسيرَ وَ اعْفُ عَنِّي الْکَثيرَ اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»[3]
آن جوان اين کلمات را گفت. آن وقت حضرت بـه او فرمود: نگاه کن چـه میبينی؟ گفت: میبينم مردی سفيد رنگ، نيکو صورت، خوشبـو با جـامه های خوب نزد من آمده و آن سياه، پشت کرده و میخواهد برود. حضرت فرمود: اين کلمات را اعاده کن. اعاده کرد. حضرت فرمود: چه میبينی؟ عرض کرد: ديگر آن سياه را نمیبينم و آن شخص سفيد نزد من است. پس در آن حال آن جوان وفات کرد.[4]
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم، همان خواهد بود
از خیام
1- خدا به رضايت تو از او خشنود و راضی باشد.
2- اعلام رضايت او بود
3- ای کسی که (عبادت و عملِ) کم را میپذيری و (معصيتِ) زياد را میبخشی؛ کم مرا بپذير و از زيادم درگذر. همانا تو آمرزنده و رحمکنندهای.
4- منازل الاخره