عبد الله عبدی
عبد الله عبدی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

یاد مرگ و قیامت (12) آثار ياد مرگ و قيامت (2) درمان بيمـاري مهلك غفلت

یاد مرگ و قیامت (12) آثار ياد مرگ و قيامت (2) درمان بيمـاري مهلك غفلت

از خطرناكترين بيماريهايي كه دامنگير انسانها شده و منشأ صدور افعال قبيحه و پيدايش صفات زشت مي‏شود، غفلت است كه هم در آيات و هم در روايات از آن نهي شده است:

«وَاذْكُرْ رَبَّكَ في نَفسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دونَ الْجَهْر مِنَ الْقَولِ بِالْغُدُوِّ وَ الاصالِ وَ لاتَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ»[i]

«متذكر پروردگارت شو در درون، با حال تضرّع و خوف و نه با صداي بلند، در صبحها و غروبها و از غافلين مباش.»

غافل به کسی میگویند که متوجه نیست که این عالم خدایی دارید و این خدا پیامبری دارد و این پیامبر جانشینانی دارد و خدا کتابی برای رستگاری بشر به نام قرآن فرستاده است و معصومین علیهم السلام نیز کلمات گوهرباری برای رستگاری انسان بیان فرموده اند و این دنیا پایانی دارد و پس از مرگ، برزخ است و بعد از برزخ، قیامت است و در قیامت یا ما به جهنم میرویم یا به بهشت. این آدم خواب است. باید بیدارش کرد.

اميرالمؤمنين علیه السلام فرموده اند:

«اَلغَفْلَةُ اَضَرُّ الاَعْداءِ»[ii]

«زيان­ رساننده ترين دشمنان انسان، غفلت است.»

از بهترین عوامل غفلت زدا، یاد مرگ و قیامت است. ياد مرگ اين بيماري مهلك را درمان ميكند:

امام صادق علیه السلام فرموده اند:

]ذِكْرُ الْمَوْتِ . . . وَ يَقْلَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَةِ[[iii]

«ياد مرگ . . . مكانهاي رويش غفلت را از بين میبرد.»

يعني نه تنها غفلت را ريشه كن مينمايد، بلكه آن زميني كه مناسب براي رشد آن است را نيز نابود ميكند.

امیر المؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه خطبه‏ ی 99 فرموده اند:

اَوَ لَيْسَ لَكُمْ فِي آثَارِ الاَوَّلِينَ مُزْدَجَرٌ آيا در آثار گذشتگانتان براي شما بازدارنده اي نيست؟

وَ فِي آبَائِكُمُ الْمَاضِينَ تَبْصِرَةٌ وَ مُعْتَبَرٌ و آيا در احوال پدرانتان در زمانهاي گذشته، امري كه مايه ‏ی بيداري و عبرت شما باشد، نيست؟

اِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (هست) البته اگر تعقّل كنيد.

اَوَ لَمْ تَرَوْا اِلَي الْمَاضِينَ مِنْكُمْ لا يَرْجِعُونَ آيا نديديد گذشتگانتان را كه رفتند و ديگر باز نگشتند؟

وَ الَي الْخَلَفِ الْبَاقِينَ لا يَبْقَوْنَ و آيا نديديد بازماندگان آنها را كه باقي نماندند؟

اَوَ لَسْتُمْ تَرَوْنَ اَهْلَ الدُّنْيَا يُصْبِحُونَ وَ يُمْسُونَ عَلَي اَحْوَالٍ شَتَّي

آيا نمي بينيد اهل دنيا را كه روز را به شب و شب را به روز مي آورند، در حالي ­كه حالات مختلفي دارند؟

فَمَيِّتٌ يُبْكَي گروهي مرگشان می‏‏رسد و میميرند و اطرافيانشان براي آن­ها به گريه مي نشينند.

وَ اُخَرُ يُعَزَّي گروهي داغدار گرديده و به آنها تسليت ميگويند.

وَ صَرِيعٌ مُبْتَلًي گروهي بيمار شده و زمين گير می گردند.

وَ عَائِدٌ يَعُودُ گروهي به عيادت بيمار میروند.

وَ اُخَرُ بِنَفْسِهِ يَجُودُ گروهي در حال جان كندن هستند.

وَ طَالِبٌ لِلدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ گروهي هم دنبال دنيا هستند، در حالي كه مرگ به دنبال آنهاست.

وَ غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ و گروهي در غفلت بسر ميبرند در حالي که نسبت به آنها غفلتي نيست.

وَ عَلَي اَثَرِ الْمَاضِي مَا يَمْضِي الْبَاقِي و ماندگان پا جاي پاي گذشتگان ميگذارند.

اَلا فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الاُمْنِيَاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلاَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ

بنابر اين آگاه باشيد. ياد كنيد از بين برنده ی لذّات و تلخ كننده ی شهوات و قطع ‏كننده ی آرزوها را (که مرگ است) آن هنگام كه با اعمال زشت درگير ميشويد.

وَ اسْتَعِينُوا اللهَ عَلَي اَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ وَ مَا لا يُحْصَي مِنْ اَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ اِحْسَانِهِ

و در اداي حقوق واجب الهي و شكر نعمتها و احسانهاي غير قابل شمارشش، از خداوند كمك بگيريد.

در بعضی آثار نقل کرده ‏اند که ذوالقرنين پس از گشودن شهرها در خاور و باختر، همچنان روی در شهرها نهاد و همی گشت و گروه گروه را دعوت همی کرد تا به قومی رسيد همه همرنگ و همسان بودند. در سيرت و طريقت، پسنديده و در اخلاق و اعمال، شايسته. بر يک دگر مهربان و کلمه ی ايشان يکسان. نه قاضیشان به کار بود و نه داور! همه بر يک دگر مشفق چون پدر و برادر. نه يکی درويش و يکی توانگر يا يکی شريف و ديگری وضيع. بلکه همه يکسان بودند و برابر! در طبعشان جنگ نَه و در گفتارشان فحش نَه! در کردارشان زشت نَه و در ميانشان بدخوی و جِلف و جفاکار نَه. عمرشان دراز ولی آرزوهايشان کوتاه بود! و بر در خانه ها گورها کنده بودند تا پيوسته در آن نگرند و ساز رفتن سازند و سراهای ايشان را در نبود.

ذوالقرنين چون آنان را بديد، در کار ايشان خيره بماند و گفت: ای قوم؛ شما چه قوميد که در شرق و غرب بگشتم مانند شما گروه نديدم و چون سيرت و اخلاق شما هيچ سيرت و اخلاق نپسنديدم. مرا از کار و حال خويش خبر کنيد و هر چه پرسم مرا جواب دهيد.

نخست آن که چرا نزديک سراهای خويش گورها کنده ايد؟

گفتند: تا پيوسته مرگ به ياد داريم و چون ما را بازگشت آن جا خواهد بود، دل بر آن نهيم ...

1- اعــراف - 205

2- غـرر الحـكم ص265

3- مصباح الشريعه ص171

یاد مرگدرمان غفلتمعنای غفلتآثار یاد مرگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید