بيماريها و آلودگيهاي قلب، منشأ تمام بيماريهاست. اگر قلب بيمار شود، آلودگيش سرايت به تمام ابعاد وجودي ديگر انسان (عقل ، نفس حتي جسم) ميكند و اگر قلب در سلامت و به دور از آلودگي باشد، سلامتيش سرايت به ديگر ابعاد ميكند. چرا كه قلب در نظر اهل معرفت، سلطان مملكت وجود است و مملكت و سلطان بسان كوه و قلّه آن است. اگر از قلّه آلودگي تراوش شود، كوه تا دامنه ـگرچه پاكيزه باشدـ آلوده گشته و چنانچه از قلّه آب پاكيزه جاري گردد، كوه را تا دامنه گرچه آلوده باشد پاك ميگرداند.
و ديگر اينكه قلب، تجلّي گاه جمال جميل است. اگر زنگار بگيرد، شايستگيش را در نماياندن آنچه براي نماياندن او خلق شده از دست ميدهد.
نکته اینجا است که فقط قلب سالم در قیامت به درد میخورد. در کلام الهی در سوره شعراء آمده است:
«يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ(88) إِلا مَنْ أَتي اللَّهَ بِقَلْبٍ سلِيمٍ(89)»
«روز قیامت روزی است که هیچ مال و فرزندی نفعی ندارند مگر کسی که بیاید نزد خدا با قلبی سلیم و سالم.»
امام خمینی رحمه الله فرموده اند:
«بايد انسان به تفكّر در آيات شريفه مراتب سلامت را از مرتبه دانيه (پایین و پست) آن، كه راجع به قواى ملكيّه(بدن) است، تا منتهى النّهايه آن، كه حقيقت قلب سليم است- به تفسيرى كه از اهل بيت وارد شده كه ملاقات كند حق را در صورتى كه غير حق در آن نباشد- به دست آورد.»
و فرموده اند:
«و در تفسير قول خداى تعالى: «الَّا مَنْ أتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» از حضرت صادق- سلام اللَّه عليه- در كافى شريف نقل شده كه فرمود: قلب سليم آن است كه ملاقات كند پروردگار خود را در صورتى كه در آن احدى نباشد غير از خدا.
و نيز از حضرت صادق- عليه السلام- نقل شده كه: قلب سليم آن است كه سالم باشد، از محبت دنيا»
زنگارها، آلودگيها و بيماريهاي قلب با ياد مرگ از بين ميروند و یاد مرگ و قیامت، قلب مریض را سالم میسازد.
پيغمبر اكرم صلی الله علیه و اله فرموده اند:
«إِنَّ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ كَمَا يَصْدَأُ الْحَدِيدُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللهِ وَ مَا جَلاؤُهَا قَالَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ ذِكْرُ الْمَوْتِ»
«همانا دلها زنگ ميگيرد همچنانكه آهن زنگ ميگيرد. شخصي عرض كرد: اي رسول خدا! جلاي آن از چه چيز است؟ فرمودند: تلاوت قرآن و ياد مرگ.»
«عزيزم! انسان با يك مرض حصبه و ضعف قواى دماغيّه تمام معلوماتش را فراموش میكند مگر چيزهايى را كه با شدّت تذكّر و انس با آنها جزءِ فطريّات ثانويّه او شده باشد و اگر يك حادثه بزرگى و هائله سهمناكى پيش آيد انسان از بسيارى از امور خود غفلت كند و خط نسيان به روى معلومات او كشيده میشود، پس در آن اهوال و شدائد و سكرات موت چه خواهد شد؟ و اگر سمع قلب باز نشده باشد و دل سميع نباشد، تلقين عقايد حين موت و بعد از موت به حال او نتيجه اى ندارد. تلقين براى كسانى مفيد است كه دل آنها از عقايد حقّه با خبر است و سمع قلب آنها باز است و در اين سكرات و شدائد فى الجمله غفلتى حاصل شده باشد، اين وسيله شود كه ملائكة اللَّه به گوش او برسانند؛ ولى اگر انسان كر باشد و گوش عالم برزخ و قبر نداشته باشد، هرگز تلقين را نمىشنود و به حال او اثر نكند. و در احاديث شريفه به بعض آنچه گفته شد اشاره شده است.»
در دعایی از امام کاظم علیه السلام چنین آمده است:
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي الِاسْتِعْدَادَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ اكْتِسَابَ الْخَيْرِ قَبْلَ الْفَوْتِ حَتَّى تَجْعَلَ ذَلِكَ عُدَّةً لِي فِي آخِرَتِي وَ أُنْساً لِي فِي وَحْشَتِي يَا وَلِيِّي فِي نِعْمَتِي اغْفِرْ لِي خَطِيئَتِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ زَلَّتِي وَ أَقِلْنِي عَثْرَتِي وَ فَرِّجْ عَنِّي كُرْبَتِي وَ بَرِّدْ بِإِجَابَتِكَ حَرَّ غَلَّتِي وَ اقْضِ لِي حَاجَتِي وَ سُدَّ بِغِنَاكَ فَاقَتِي وَ أَعِنِّي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَحْسِنْ مَعُونَتِي وَ ارْحَمْ فِي الدُّنْيَا غُرْبَتِي وَ عِنْدَ الْمَوْتِ صَرْعَتِي وَ فِي الْقَبْرِ وَحْشَتِي وَ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَحْدَتِي وَ لَقِّنِّي عِنْدَ الْمَسْأَلَةِ حُجَّتِي وَ اسْتُرْ عَوْرَتِي وَ لَا تُؤَاخِذْنِي عَلَى زَلَّتِي وَ طَيِّبْ لِي مَضْجَعِي وَ هَنِّئْنِي مَعِيشَتِي يَا صَاحِبِيَ الشَّفِيقَ وَ يَا سَيِّدِيَ الرَّفِيقَ وَ يَا مُونِسِي فِي كُلِّ طَرِيقٍ وَ يَا مُخْرِجِي مِنْ حَلَقِ الْمَضِيقِ وَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ وَ يَا مُفَرِّجَ الْكَرْبِ عَنِ الْمَكْرُوبِينَ وَ يَا حَبِيبَ التَّائِبِينَ وَ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ يَا نَاصِرَ أَوْلِيَائِهِ الْمُتَّقِينَ وَ يَا مُونِسَ أَحِبَّائِهِ الْمُسْتَوْحِشِينَ وَ يَا مَلِكَ يَوْمِ الدِّينِ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ يَا إِلَهَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِين»
«خداوندا؛ آمادگی برای مرگ و کسب خير قبل از فوت را روزيم گردان تا در آخرت آنها را مايحتاجم قرار دهی و در هنگام تنهايي و بیکسی، مايه انسم گردانی. ای ولیّ من در نعمتهايي که به من میرسد! خطايم را ببخش و از لغزشم درگذر و عقوبتی را که به سبب لغزشم خريدم، بازپس گير و اندوهم را برطرف نما و داغی زنجيرم را با اجابت دعايم سرد گردان و حاجتم را برآورده کن و با غنای خود به احتياجم پايان ده و در دنيا و آخرت ياريم نما و خوب کمکم کن و رحم کن در دنيا به غربتم و در هنگام مرگ به سر به زمين نهادنم و در قبر به وحشتم و در طبقه های زير زمين بـه تنهائيم. و هنگام سؤال حجتم را به من تلقين کن و زشتيهايم را بپوشان و مرا به خاطر لغزشهايم مؤاخذه نکن و خوابگاهم را برايم خوش گردان و آن زندگی را بر من گوارا کن. ای همراه دلسوز من و ای رفيق آقای من و ای در هر راه و مسير، مونس من و ای خارج کننده من از حلقوم تنگناها و ای فريادرس فريادرسخواهان و ای برطرفکنندهی حزن و اندوه از اندوهگينان و ای دوست توبه کنندگان و ای نور چشم عبادتکنندگان و ای ياریکننده دوستان با تقوای خود و ای مونس دوستان به وحشت افتاده خويش و ای پادشاه روز قيامت و ای پروردگار همه عالمها و ای معبود اولین و آخرین.»
آيت الله گلپايگانی رحمة الله علیه[i] فرمود:
«روزی برای زيارت اهل قبور به وادی السلام در نجـف اشرف رفتـه بودم و چون هوا بسيار گرم بود، زير سقفی که بر سر ديوار روی قبری زده بودند، نشستم. عمامه را برداشته و عبا را کنار زدم که قدری استراحت نموده و برگردم. در اين حال ديدم جماعتی از مردگان با لباسهای پاره و مندرس و وضعی بسيار کثيف، به سوی من آمدند و از من طلب شفاعت میکردند که وضع ما بد است. تو از خدا بخواه ما را عفو کند. من به ايشان پرخاش کردم و گفتم: هر چه در دنيا به شما گفتند، گوش نکرديد و حالا که کار از کار گذشته طلب عفو میکنيد؟ برويد ای مستکبران.
ايشان فرمودند: اين مردگان شيوخی بودند از عرب که در دنيا مستکبرانه زندگی مینمودند و قبورشان در اطراف همان قبری بود که من روی آن نشسته بودم.»
1- سيد جمال الدين، رَحْمَةُ اللهِ عَلَيْهِ