موعظه و اندرز به معناي انذار و هشدار نسبت به ارتکاب گناهان و عواقب وخيم آنها و تحريض و تشويق نسبت به طاعات و عبادات و عاقبت نيك آنها ميباشد.
آن گاه که اسیر شیطان و نفس خبیثتر از شیطان شدی و به سبب حس بی خیالی و عدم توجه به اوضاع خطرناک خود نسبت به عاقبت وخیم خود کور شدی و صاحب دلی، صاحب نفسی تو را با کلام نافذش از خواب بیدار کند و تو را با ذکر خدا و یاد قیامت تکان دهد و در تو نیروی مبارزه با نفس و شیطان ایجاد کند، به کلامش موعظه میگویند.
برخي آثار نيك و زيباي موعظه عبارتند از:
1- جلاي قلب
2- شفاي بيماريهاي روحي
3- حيات قلب
4- بيداري دل از خواب غفلت
در شرافت و جلالت عنوان "وعظ" و "واعظ"، همين بس كه ذات اقدس حق تعالي آن را پيش از همه كس، به خود نسبت داده و فرموده است:
«انّ الله نعمّا يعظكم به»
«خداوند، پند و اندرزهاي خوبي به شما ميدهد.»
و سپس اين منصب عظيم را به رسول مكرّمش صلی الله علیه و اله عنایت نموده و ميفرمايد:
«قل انّما اعظكم بواحدة ...»
«بگو اي پيامبر! شما را تنها به يك چيز اندرز مي دهم ...»
«ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة»
«با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت نما.»
و قرآن را موعظه الهي معرفي نموده:
«يا ايها الناس قد جائكم موعظة من ربكم»
«اي مردم! به تحقيق موعظه اي از سوي پروردگارتان براي شما آمد.»
با اين حال اميرالمؤمنين علي علیه السلام فرموده اند:
«كفي واعظا بموتي عاينتموهم»
«مردگاني كه مشاهده كردهايد، براي شما در واعظ بودن كافي هستند.»
و رسول خدا صلی الله علیه و اله نيز فرموده اند:
«كفي بالموت موعظة»
«مرگ براي موعظه كافي است.»
و نيز فرموده اند:
«يكفيكم من العظة ذكر الموت و يكفيكم من التفكر ذكر الاخرة»
«كفايت ميكند شما را براي موعظه، ياد مرگ و كفايت ميكند براي شما به عنوان تفكر، ياد آخرت.»
روایت شده است که خدای تعالی به عیسی علیه السلام وحی کرد و فرمود:
«يا عيسي هب لي من عينك الدموع و من قلبك الخشوع و اكحل عينيك به ميل الحزن اذا ضحك البطّالون و قم علي قبور الاموات فنادهم بالصوت الرفيع لعلك تأخذ موعظتك منهم و قل انّي لاحق بهم في اللاحقين»
«اي عيسي! ببخش به من از چشمت، اشكها را و از قلبت خشوع را و آنگاه كه بيهوده گذرانها ميخندند تو سرمـه بكش دو چشمت را با ميل حزن و بايست بر قبور مردگان و صدا بزن آنها را با صداي بلند. شايد بگيري از آنها موعظه ات را و بگو همانا من به شما ملحق ميشوم در ميان ملحق شوندگان.»
صدای نعره ی شتر از ميّت
مرحوم محدّث قمی صاحب تأليفات نافعه مانند "سفينة البحار" و "الکنی و الالقاب" و غيرها که در ورع و تقوا و صدق ايشان بين قاطبه ی اهل علم ايرادی نبوده است، افراد موثّقی از خود او بدون واسطه نقل کردند که او میگفت:
«روزی در وادی السلام نجف اشرف، برای زيارت اهل قبور و ارواح مؤمنين رفته بودم. در اين ميان از ناحيه ی دور نسبت به جايي که من بودم، ناگهان صدای شتری که میخواهند او را داغ کنند بلند شد و صيحه میکشيد و ناله میکرد به طوريکه گويي تمام زمين وادی السلام از صدای نعره ی او متزلزل و مرتعش بود. من با سرعت برای استخلاص آن شتر بدان سمت رفتم. چون نزديک شدم، ديدم شتر نيست بلکه جنازه ای را برای دفن آورده اند و اين نعره از اين جنازه بلند است و آن افرادی که متصدی دفن او بودند، ابداً اطّلاعی نداشته و با کمال خونسردی و آرامش، مشغول کار خود بودند.»