عبد الله عبدی
عبد الله عبدی
خواندن ۴ دقیقه·۵ ماه پیش

یاد مرگ و قیامت (40) ج: نسیان و غفلت از مرگ و آخرت (6) آثار فراموشی مرگ (1) آثار فراموشی مرگ در دنیا (1) در زمين نسيان مرگ و آخرت، فضيلت نمي‌رويد.

در پنج درس گذشته صحبت از مذمت و نکوهش فراموشی مرگ و قیامت بود. رسیدیم به آثار اسفبار این فراموشی:

«ذكر عند رسول الله ص رجل فأحسنوا الثناء عليه فقال كيف كان ذكر صاحبكم للموت قالوا ما كنا نكاد نسمع يذكر الموت قال فإن صاحبكم ليس هناك»

«از مردي نزد رسول اكرم صلی الله علیه و اله ياد شد. پس خوب از او تعريف كردند. حضرت فرمودند: او از نظر ياد مرگ چگونه است؟ گفتند: ما نشنيده‌ايم ياد مرگ نمايد. حضرت فرمودند: پس او آنچه مي‌گفتيد نيست.»

هر حُسني و هر فضيلتي اگر با ياد مرگ همراه نباشد، حسن و فضيلت نيست. چرا كه نسيان مرگ و آخرت و غفلت از آن، اثر تخريبي بر فضائل داشته و موجبات پديد آمدن و رشد رذائل را فراهم مي‌آورد. کسی که چشمش را و گوشش را و ذهنش را به روی بزرگترین و با عظمت ترین حقیقت زندگی بسته است این کور و کر و غیر عاقل است و نمیتوان فضائل او را فضائل شمرد.

کسی که یاد مرگ نکنه این همه صحبت کردیم که این نمیتونه آدم خوبی باشه. به هزار جور کثافت و کار زشت آلوده میشه. حتی اگر اوصاف خوبی هم داشته باشه، این وصف زشت، اوصاف خوبش رو هم زشت میکنه.

حضرت میخواد بگه شما این همه از طرف تعریف کردید اگر یاد مرگ نمیکنه و به یاد زندگی موقت دنیا و زندگی ابدی آخرت نیست شما اشتباه میکنید میگید این اوصاف خوب داره. امکان نداره با وجود فراموشی مرگ اوصاف خوب داشته باشه.

پدر محترم! شما اگر علاقه داری مرگ رو فراموش کنی و یادش نکنی و اصلاً به فکرش نباشی و خودت رو براش آماده نکنی، شما پدر خوبی برای بچه هات نیستی. هیچ فضیلتی نداری. رسول خدا صلی الله علیه و اله میگنها من نمیگم.

شما مدیر محترم! اگر یاد مرگ نمیکنی و به خاطر فضیلتی که داری شما رو مدیر کردن بدون از نظر رسول خدا صلی الله علیه و اله فضیلتی نداری و آن صندلی رو بیخود اشغال کردی.

شما معلم و استاد محترم! اگر به خاطر فزونی علم، شما رو استاد کردن بدان که علم بسیار شما در کنار فراموشی مرگ، ذره ای ارزش نداره و شما لیاقت تعلیم و بدتر از این، لیاقت تربیت دانش آموز و دانشجو رو نداری. کسی که اعتقادی به پایان زندگی نداره و این طور به متعلمینش القاء میکنه که حالا حالاها هستید این تربیتش الهی نیست شیطانیه.

شما که قلم به دست گرفتی و میخوای افکار خودت رو با نوشته هایت به دیگران القاء کنی، اگر یاد از مرگ و قیامت نمیکنی، قلمت قلم شیطانی است که کار شیطان را میکند.

شما آقای کارمند! شما آقای کارگر! شما آقای مهندس! شما آقای پزشک! شما آقای طلبه و آقای روحانی! شما آقای کشاورز! اگر "بالاخره میمیرم یا الان و یا فردا و یا هفته آینده یا ماه آینده یا سال آینده، ولی حتماً میمیرم" اگر این در جان شما ثبت نشده باشه، شما قابل ثنا و ستایش نیستی و لو فکر کنی دارای ارزشهای بسیار هستی.

رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود:

"چهل ساله ها همانند زراعتى هستند كه درو كردن آن نزدیك شده است و به پنجاه ساله ها باید گفت چه چیزى از پیش براى خود فرستاده اید و چه چیزى گذاشته اید؟ اى شصت ساله ها براى حساب بشتابید و هفتاد ساله ها خود را جزء مردگان بشمار آورید."

دیر و زود داره اما این شتری است که حتماً و حتماً درب خانه همه میخوابه.

و در خبر است كه خروس در ذكر خود مى گوید: اى غافلان ذكر خدا كنید و در یاد او باشید؛

هنگام سفیده دم خروس سحرى دانى كه چرا همى كند نوحه گرى

یعنى كه نمودند در آئینه صبح كز عمر شبى گذشت و تو بى خبرى

و شیخ جامى گفته است :

دلا تا كى در این كاخ مجازى كنى مانند طفلان خاكبازى

توئى آن دست پرور مرغ گستاخ كه بودت آشیان بیرون از این كاخ

چرا زان آشیان بیگانه گشتى چو دونان مرغ این ویرانه گشتى

بیفشان بال و پر ز آمیزش خاك بپر تا كنگره ایوان افلاك

ببین در قصر ازرق طیلسانان رداى نور بر عالم فشانان

همه دور جهان روزى گرفته به مقصد راه فیروزى گرفته

خلیل آسا درِ ملك یقین زن نداى لا احب الآفلین زن

(ازرق: آبی)

(طیلسان: ردا و عبای کلاه دار که خواص و مشایخ یا زردشتیان بر دوش مینداختند.)

صدای نعره شتر از ميّت

مرحوم محدّث قمی صاحب تأليفات نافعه مانند "سفينة البحار" و "الکنی و الالقاب" و غيرها که در ورع و تقوا و صدق ايشان بين قاطبه اهل علم ايرادی نبوده است، افراد موثّقی از خود او بدون واسطه نقل کردند که او میگفت:

«روزی در وادی السلام نجف اشرف، برای زيارت اهل قبور و ارواح مؤمنين رفته بودم. در اين ميان از ناحيه ی دور نسبت به جايي که من بودم، ناگهان صدای شتری که میخواهند او را داغ کنند بلند شد و صيحه میکشيد و ناله میکرد به طوري که گويي تمام زمين وادی السلام از صدای نعره ی او متزلزل و مرتعش بود. من با سرعت برای استخلاص آن شتر بدان سمت رفتم. چون نزديک شدم، ديدم شتر نيست بلکه جنازه ای را برای دفن آورده اند و اين نعره از اين جنازه بلند است و آن افرادی که متصدی دفن او بودند، ابداً اطّلاعی نداشته و با کمال خونسردی و آرامش، مشغول کار خود بودند.»

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید