از هشت سال پیش که ازدواج کردیم تو خونه ای که الان می شینیم نشستیم و جا به جا نشدیم. این روزها بعد از کلی بالا و پایین و غرغرها و تهدیدهای من داریم دنبال خونه می گردیم تا خونه مون و عوض کنیم. تقریبا سه روزه دنبال خونه گشتن و شروع کردیم و به اندازه ی هزار بار به غلت کردن افتادیم. البته هیچ کدوم به رومون نمیاریما. همچین نامحسوس خودخوری و گاها دگرخوری می کنیم. ما سمت شرق تهران می شینیم و تصمیم من و دودوجلا (اسمی که همسرم و صدا می کنم البته این اسم پیشنهاد خودش بوده) رفتن سمت غرب تهرانه. اولین اولویتمون پونک بود که وقتی رفتیم سراغش همچین گوشمون کشیده شد. برای همین هم جاهای دیگه ای مثل جنت آباد از شمالی تا جنوبی، شهران و شهرک پرواز و سازمان برنامه و اطراف این ها رو هم تو برناممون قرار دادیم و امروز به شهر زیبا هم سلامی عرض کردیم. حالا تا هفته ی دیگه به کجا برسیم نمی دونم. من که اصولا عاشق گوگل گردی هستم مسئول اصلی پیدا کردن خونه تو سایت دیوار و شیپور شدم. خونه ای که تا حدودی به شرایط ما بخوره از زیر دستم در نمی ره. اما تا الان که خونه ای جدی نشده برای دیدن. تو این سه روز انقدر سر اولویت های خونه ی موردنظرمون با هم کلنجار رفتیم که بالاخره یک ساعت پیش یه دعوای حسابی کردیم. بهش گفتم من دیگه دنبال خونه نمی گردم. ولی از شما چه پنهون همچین یواش و ریز صفحات دیوار و شیپور و به روزرسانی می کنم تا مبادا از خونه ای غافل بشم. به امید اینکه زودتر بیاد منت کشی و جستجوم و محسوس شروع کنم... همچنان به پونک امیدواریم...
ادامه ی ایم مسیر و سعی می کنم بنویسم...
