ویرگول
ورودثبت نام
Nazanin
Nazanin
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

داستان تخیلی (سرزمینی زیر دریا) قسمت آخر

الان یک سال از اون ماجرا ها میگذره من هانا هستم ده سالمه و تاحالا دریا رو ندیدم یک سال پیش خوابی دیدم که باعث شد علاقه ی بی اندازه ی منو به دریا تبدیل به تنفر کنه.

من هنوز نمی دونم که اون خواب حقیقت داره یا نه ولی مهم اینه که اگه اون خواب واقعی باشه من تونستم به قیمت نابودی آرزوم که دیدن دریا بود جون خانوادمو نجات بدم.

راستی یه چیز دیگه هم تا یادم نرفته بگم اگه یه بار دیگه مرد سفید پوش رو ببینم، چه تو خواب و چه تو بیداری حتما ازش می پرسم که آیا همچین سرزمینی زیر دریا وجود دارد یا تو برای هوشیار کردن من این شگرد رو زدی؟

خیلی دوست دارم جواب این سوال رو بدونم ولی حالا اون اتفاق تموم شده و چه واقعی و چه الکی من دیگه نمیخوام دریا رو ببینم!!

شما چی فکر می کنید؟؟؟













اگه از ماجرای من خوشتون اومد برام کامنت بذارید و لایک هم یادتون نره🙏❤

دوستدار شما...هانا

دریاسرزمینی دریا
اینجا پر از داستان های خفنه👻💫با لایک و فالو ازم حمایت کنید🙏
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید