The Checklist for Ending Tyranny
From the Book of: Is Authoritarianism Staggin a Comeback? BY: Matthew Burrows & Maria, J, Stephan The Atlantic Council, Washington, DC- 2015

https://www.nonviolent-conflict.org/
امروز دیگر نبردهای پرتلفات نه در میان کشورها بلکه در درون آنها اتفاق می افتد، جایی که حاکمان مستبد در برابر مردم تحت ستم به چالش کشیده می شوند. این باور عام وجود دارد که مردم تحت ستم تنها دو راه پیش رو دارند:
تسلیم در برابر دولت مستبد به این امید که رفته رفته به دولتی با کمی نرمش بیشتر تبدیل شود
یا اینکه مردم برای کسب آزادی به شیوههای خشونت بار به پاخیزند.
این دیدگاه محدود، به واسطه یک واقعیت، رد شده است، واقعیتی که نشان می دهد (کارزارهای مقاومت مدنی ) که اگاه با عنوان جنبشهای متکی به "قدرت مردم "یا مبارزات بدون خشونت شناخته می شوند، بسیار بیش از آنچه که عموما تلقی می شود، اتفاق افتاده اند.
از سال ۱۹۰۰ میلادی به طور میانگین هر سال یک کارزار عمده مقاومت مدنی حاکم مستبدی را به چالش کشیده است.۱
از سال ۱۹۷۲، این جنبشهای "شهروند - محور" به طور فزاینده ای تعیین کننده عمده ترین درگیری های ژئوپلتیک و گذارهای دمکراتیک بودهاند۲. با این وجود سیاستگزاران، دانشگاهیان، روزنامه نگاران و سایر ناظران علاقمند ،همچنان مصرانه قابلیت مردم عادی برای به زیرکشیدن استبداد و رسیدن به حقوقاشان بدون توسل به خشونت را دست کم میگیرند.
یک نقطه کور در تحلیلها
خیزشهادر تونس و مصر( ۲۰۱۱)، در اوکراین (۲۰۱۴) نمونه هایی هستند که نشان میدهند چگونه مقاومت مدنی که ریشه در توده مردم دارد، می تواند با قدرت و نیروی بالقوه خود برای دگرگونی جامعه، ناظران را شگفت زده سازد. هیچ کس نتوانست وقوع این خیزش ها را پیش بینی کند، اما همین غیرقابل پیش بینی بودن نیز ویژگی خاصی به این رویدادها می بخشد. شاید کمتر کسانی بودند که وقوع "انقلابهای رنگین" در صربستان (۲۰۰۰)، گرجستان (۲۰۰۳) و اوکراین ( ۲۰۰۴) را پیش بینی کردند. چند دهه پیشتر، هیچ کس نمیتوانست پیش بینی کند که مقاومت های مدنی سازمان یافته نقش تعیین کننده ای درسرنگونی دیکتاتور فیلیپین فردیناند مارکوس (۱۹۸۶)، دیکتاتور شیلی آگوستو پینوشه
(۱۹۸۸)، رژیم شوروی در لهستان (۱۹۸۹) یا رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی( ۱۹۹۲) داشته باشند .
کارشناسان منطقهای و بین المللی که سخت تلاش میکنندخیزش های یاد شده و سایر موارد مقاومت مدنی را توضیح دهند، اغلب نتیجه گیری میکنند که موارد موفق مقاومت مدنی از نظر تاریخی رویدادهایی غیرمعمولی بوده و محصول مجموعه ای از شرایط در یک زمان و مکان خاص هستند. در تحلیلهای صورت گرفته، نیروی محرک این خیزشها به عنوان عواملی استثنایی قملداد شده و از همین رو به عنوان یک راهبرد قابل تعمیم در نظر گرفته نمی شوند؛ راهبردی که به واسطه آن مردم قادر خواهند شد قدرت خود را بر اشکال مختلفی از نظامهای سرکوبگر اعمال کنند. با این حال، حاکمان مستبد در سراسر دنیا از این نقطه کور در تحلیل ها متضرر نمیشوند. آنها اتفاقا جنبشهای متکی بر قدرت مردم را به عنوان بزرگترین تهدید برای ادامه حکمرانی خود قلمداد میکنند.
با توجه به این که رخدادهای بدون خشونت در طول دهه گذشته رو به افزایش بوده اند، برای حامیان تغییرات دمکراتیک اهمیت دارد که فهم خود را از چرایی موفقیت این جنبش ها به روز کنند. مبارزه بدون خشونت در بسیاری از موارد مختلف کارساز بوده، چرا که دو واقعیت بنیادین را در نظر می گیرد:
یکی اینکه رژیمهای اقتدارگرا به فرمانبری وسیعی از سوی مردم تحت سرکوب وابسته هستند تا از این طریق کنترل بر جامعه را حفظ کنند
و دیگر اینکه همه افراد در این رژیم ها به میزان یکسانی به نظام وفادار نیستند .
مقاومت مدنی چگونه کار می کند؟
بر پایه این دو واقعیت، کنشگران مقاومت مدنی، مردم را برای نافرمانی و استفاده از نیروی بیخشونت بسیج می کنند. این کار با استفاده از روشهایی از جمله اعتصابات ،تحریمها، تظاهرات عمومی و سایر کنش ها صورت می گیرد تا کار نظام سرکوبگر را مختل کرده و به آزادی، عدالت و حقوق خود دست یابند. زمانی که مشارکت در مقاومت مدنی جمع متنوعی را در برگرفته و شمار شرکت کنندگان افزایش مییابد، غالبا دیگر سرکوب کنشگران برای برقراری آرامش کارساز نبوده و به جای آن بیشتر محتمل است که سرکوب با واکنش بی خشونت روبرو شده و نتیجه عکس بدهد .
با ادامه اخلال در کار نظام، شکاف ها در درون دولت و سایر نهادهای حکومتی، از جمله پلیس، نیروهای نظامی، رسانهها و نهادهای سیاسی، اقتصادی و اداری شروع به آشکار شدن میکنند. این شکاف ها اغلب به ترک همکاری نیروها با نظام منجر شده و زمانی که این ریزش ها شدیدتر شوند، قابلیت اصلی که یک دولت اقتدارگرا به آن وابسته است، یعنی کنترل منابع مادی و منابع انسانی، کنترل بر مهارتها و اطلاعات مردم، کنترل بر محیط اطلاعاتی و توان اعمال محدودیت بر مردم از هم میپاشد. در چنین وضعیتی، حاکمان زورگو که زنجیره قابل اتکای خود برای اعمال دستور را از دست دادهاند، راهی پیش روی خود ندیده و به واسطه نیروی بی خشونت به اجبار موضع خود را تغییر میدهند. به طور تجربی آنچه غالبا در نتیجه مبارزات مدنی رخ داده، تغییرات گسترده است .

مهارتهای درون یک جنبش در مقایسه با عوامل محیطی
با توجه به افزایش رویدادها و تاثیرات مقاومت مدنی، مهم است که بدانیم چه عواملی تعیین کننده نتیجه این مبارزات هستند :
آیا این شرایطِ پیش از وقوع مبارزات هستند که تعیین میکنند از میان یک جنبش و یک نظام اقتدارگرا کدام یک پیروز خواهند بود؟
یا اینکه پیروزی هر یک از طرفین به تصمیمهای راهبردی و مهارت هایی بستگی دارد که هرکدام از طرفین برای مبارزه از آنها استفاده میکنند؟
یکی از ابعاد مهم وظایف “مرکز بین المللی مبارزات بیخشونت " (International Center on Nonviolent Conflict, ICNC) ، توضیح این موضوع است که به طور کلی مهارتها در مقایسه با عوامل محیطی نقش مهمتری در تعیین روش ها و نتایج جنبش دارند .
این موضوع معمولا واکنشهایی را برمی انگیزد که در آنها بر میزان خواست طرف مقابل در استفاده از خشونت (به عنوان یک عامل محیطی) و تاثیر آن بر موفقیت جنبش تاکید دارند. اینکه "مبارزه بدون خشونت تنها در برابر حریفان نرم و ملایم کارساز است"، انتقادی است متداول، اما آنچه به آسانی فراموش میشود شکست رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی، پینوشه در شیلی، مارکوس در فیلیپین و یا شکست رژیم کمونیستی در لهستان است. از نمونه های دیگر هم می توان حسنی مبارک در مصر و بن علی در تونس را مثال زد. هیچ یک از این رژیم ها را نمیتوان رژیمهایی نرم و منعطف یا بی میل به استفاده از سرکوب خشونت بار به شمار آورد .
این نمونه های کیفی توسط تحلیل های کمی نیز مورد تاکید قرار می گیرند . در سال ۲۰۰۸، سازمان “خانه آزادی" مطالعه ای تحقیقی را منتشر کرد که ضمن بررسی عوامل ساختاری مختلف، نقش آنها را در مقاومت مدنی در ۶۴ مورد گذار از نظام های اقتدارگرا در میان سال های ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۶ مورد بررسی قرار داد. خلاصهای از نتیجه گیری کلیدی این تحقیق عنوان میکند که:
...هیچ یک از عوامل سیاسی یا محیطی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند، به طور آماری نقش چشمگیری در موفقیت یا شکست مقاومت های مدنی نداشتند…
... جنبش های مدنی همانقدر در کشورهای فقیر و کمتر توسعه یافته احتمال موفقیت دارند که در جوامع مرفه و توسعه یافته.
این مطالعه همچنین دلیل قابل توجهی مبنی بر این نیافت که تضادهای مذهبی یا قومی در امکان ظهور یک مقاومت مدنیِ منسجم نقش عمدهای داشته باشند.
همچنین به نظر نمیرسد که نوع رژیم سیاسی هم بر قابلیت مقاومت مدنی برای جلب حمایت گسترده تاثیر مهمی داشته باشد.۳
تنها عاملی که در این پژوهش به شکل آماری نشان از تاثیر چشمگیری در بروز و نتیجه جنبشهای مقاومت مدنی داشت، میزان متمرکز بودن دولت بود. به گفته نويسندگان: این بررسی بیانگر این نکته است که میزان بالای تمرکز، ارتباط مستقیمی با بروز یک جنبش مدنی نیرومند دارد که به طور بالقوه میتواند رژیم اقتدارگرا را به چالش بکشد. عکس این موضوع نیز درست به نظر میرسد: هر قدر میزان تمرکز زدایی در حکومت بالاتر باشد، احتمال بروز یک جنبش مدنی موفق کاهش مییابد.۴
در حالیکه این پژوهش یک عامل محیطی را یافت که در نتیجه جنبش های مقاومت مدنی تاثیرگذار است، اما یافته های کلی نویسندگان، ادعاهایی مبنی بر اینکه شرایط محیطی نقش تعیین کننده در نتیجه این مبارزات دارند را کم اعتبار ساخت .
سه سال بعد، ماریا استفان و اریکان چنووت در کتاب خود به نام " چرا مقاومت مدنی موثر است؟ " که جایزه ای را نیز به خود اختصاص داد، با دقت بالایی ۳۲۳ کارزار بیخشونت و خشونت بار را مورد بررسی قرار دادند؛ این کارزارها دولت هایی را در میان سال های ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۶ به چالش کشیده بودند.۵ یافته های شگفت انگیز این دو نشان دا د که کارزارهای بی خشونت در ۵۳ درصد موارد به موفقیت دست یافته اند و در برابر ،کارزارهای خشونت آمیز تنها در ۲۶ درصد از موارد موفقیت آمیز بوده اند.۶ آنان همچنین این نکته را یافتند که سرکوب دولتی و سایر عوامل ساختاری میتوانند بر احتمال موفقیت کارزار مقاومت مدنی تاثیر داشته باشند ( گرچه اغلب این تاثیر کمتر از میزانی است که عموما تصورمی شود. بررسیها نشان داد که سرکوب خشونت باردولتی تنها ۳۵ درصد از میزان موفقیت کارزار کاسته است). اما این دو دانشور در بررسی خود به شرایط ساختاریی بر نخوردند که نقش تعیین کننده در نتیجه جنبش داشته باشد.۷ پس از ارزیابی گسترده داده های پژوهش، این دو نویسنده نتیجه گرفتند که:
"بررسی ها نشان مي دهدکه مقاومت مدنی فارغ از شرایط محیطی که بسیاری از مردم آنها را در شکست کارزارهای بی خشونت موثر می دانند، غالبا موفق عمل میکنند.۸
نتیجه گیری هایی که به عوامل محیطی تکیه دارند، نمایانگر فرضیات نادرستی هستند که برداشت متداول از مقاومت مدنی نیز بر پایه آن ها بنا شده است. موضوع این است که مهارتها و تصمیمات راهبردی بیش از عوامل محیطی در تعیین نتایج این مبارزات نقش دارند. با در نظر گرفتن این که نخستین تصمیم راهبرد محور از سوی مخالفان یک حکومت مستبد این است که چگونه مبارزه کنیم، نتایج یاد شده دیگر شگفت آور نخواهند بود، چرا که عقلانی است انتظار برود که اگر عوامل بیرونی نقش کلیدی در نتیجه جنبش می داشتند، آنگاه دیگر تصمیم راهبردی مخالفان دولت درباره چگونگی مبارزه اهمیتی پیدا نمی کرد و میزان موفقیت مبارزات بی خشونت و خشونت بار در طول زمان و در بسیاری از موارد باید یکسان میبود.
ما این تنها موضوعی نیست که داده های پژوهش نشان می دهند. در میان سالهای۱۹۰۰ تا ۲۰۰۶ جنبش های متکی به قدرت مردم به میزان دوبرابر موفقتر بوده اند و بررسی های موردی اخیر نیز نشان میدهد که این نسبت، تغییر چشمگیری نداشته است.۹ ممکن است برخی در نقد این آمار این نکته را مطرح کنند که کوشندگان مقاومت مدنی، مبارزاتی را انتخاب می کنند که رسیدن به پیروزی در آنها ساده است، اما چنووت و استفان این نقد را پیشبینی کرده و اشاره می کنند که "... اکثر کارزارهای بیخشونت در برابر رژیمهای اقتدارگرا ظاهر شدهاند… یعنی در جایی که حتی مخالفت صلح آمیز دربرابردولت می توانسته پیامدهای جانی داشته باشد".۱۰
برنده جایزه نوبل اقتصاد، توماس شلینگ ،بیش از 50 سال پیش در یکی از بخش های کتاب " مقاومت مدنی چون دفاعی ملی: مبارزه بیخشونت علیه سرکوب "به درستی اشاره کرده بود که:
حاکم مستبد و مردم تحت ستم به نوعی در مواضع متقارنی قرار دارند. مردم میتوانند از بسیاری خواسته های حاکم سرباز زنند،-اما این در صورتی است که سازماندهی منظمی برای عدم همکاری داشته باشند. حاکم مستبد نیز می تواند تقریبا تمامی خواسته های مردم را نادیده بگیرد. او می تواند این کار را از طریق اعمال زور انجام دهد ... این وضعیت شبیه نوعی رقابت و چانه زنی است که در آن، هر طرف، چنانچه به میزان کافی منظم و سازمان یافته باشد، میتواند اغلب خواسته های طرف دیگر را نادیده بگیرد؛ و این وضعیت به همین منوال پیش میرود تا اینکه یک طرف برنده شود.۱۱
به گفته شلینگ، روشهایی که توسط کنشگران مقاومت مدنی انتخاب میشوند دارای هزینههای و فایدههای هستند و همین وضعیت برای طرف مقابل نیز وجود دارد. در نهایت برنده طرفی است که این هزینه ها و فایده ها را به موثرترین شکل به سود خود تنظیم کند. یک رهبر کاردان در مقاومت مدنی می خواهد کار طرف مقابل را مختل کند تا از این رو ریزش نیروهای وفادار از طرف مقابل را به حداکثر رسانده و در نهایت خواهان انتخاب تاکتیک هایی است که در آنها اخلال های نسبتا کوچک به بیشترین ریزش ها منجر شود. یک رهبراقتدارگرای با درایت نیز نیازمند فرمانبری است و غالبا این کار را از طریق اعمال خشونت انجام میدهد و در نهایت میخواهد با کمترین میزان خشونت، بیشترین میزان فرمانبری را به دست آورد. نسبت میان جمع انبوهی از مختل سازیها در برابر فرمانبری، برنده را تعیین میکند .
چک لیست خاتمه به استبداد
اگر مهارت ها و تصمیمات راهبردی بیشترین تاثیر را درت عیین نتیجه جنبشهای مقاومت مدنی دارند، پس باید قادر باشیم که مهارت ها، توانایی ها و تصمیمات مشترک در میان طیف وسیعی از موارد مقاومت مدنی را شناسایی کنیم. برای این امر بسیاری از ابعاد یک جنبش را میتوان مورد تحلیل قرار داد، اما وقتی چکیده ای از متغیرهای فراوان را به دست آوریم ،پی خواهیم برد که سه نوع مهارت و قابلیت کلیدی در موفقیت مقاومت مدنی نقش دارند:
۱ـ قابلیت و مهارت ایجاد اتحاد میان مردم
۲ـ قابلیت و مهارت برنامه ریزی عملیاتی
۳ـ قابلیت و مهارت رعایت انضباط مبارزات بدون خشونت
زمانی که این سه قابلیت در یک جنبش مقاومت مدنی وجود داشته باشند، زمینه را برای ظهور سه روند مهم آماده می کنند که خود نقش موثری در موفقیت جنبش دارند:
۱ـ افزایش مشارکت شهروندان در مقاومت مدنی
۲ـ کاهش تاثیر سرکوب و بالا بردن هزینه های آن
۳ـ افزایش روند ریزش نیروها در طرف مقابل
با درنظر گرفتن عوامل یاد شده با هم، ما سه نوع قابلیت و سه نوع روند را به عنوان "چک لیست" نام گذاری می کنیم و بر این باوریم که دستیابی به این قابلیتها و ایجاد این روندها احتمال موفقیت جنبش را به طور چشمگیری افزایش میدهد. در اینباره باید گفت که این چک لیست فرمولی نیست که تضمین کننده نتیجه یک جنبش باشد، بلکه بیشتر چارچوبی است که به مردم برای نظم دادن به تفکرات و بهبود کارآییاشان کمک می کند .
برای رسیدن به اهداف، یکی از کارکردهای این چک لیست فائق آمدن به سردرگمی است که ممکن است در طول مبارزه پدیدار شود. پیچیدگی امور یکی از بزرگترین چالش هایی است که یک جنبش بدون خشونت با آن مواجه می شود و در فضای مه آلود مبارزه ممکن است تشخیص این نکته مشکل باشد که کدام عوامل برای تصمیم گیری مهم تر هستند. ما بر این نکته پافشاری میکنیم که اگر یک کنشگر یا یک ناظر بیرونی بخواهد آینده جنبش را مورد ارزیابی قرار دهد، باید از خود بپرسد که آیا سه قابلیت و سه روندی که در چک لیست جنبش آمده، می تواند مبنای قابل اعتمادی برای ارزیابی وضع فعلی جنبش، تواناییها، ضعفها و چشمانداز موفقیت جنبش باشد یا خیر .
در بخش زیر ما به جزئیات چک لیست میپردازیم:
۱ـ قابلیت ایجاد اتحاد میان مردم
اقتدارگرایان دارای تبحر خاصی در اعمال سیاست "اختلاف بیانداز و حکومت کن" هستند. از طرفی مخالفان آنهاکسانی هستند که باید قابلیت بیشتری در ایجاد اتحاد داشته باشند. ایجاد و حفظ اتحاد امری است چند بعُدی، اما مهم ترین بعد آن ترسیم یک چشم انداز مشترک و فراگیر از جنش مقاومت مدنی است. برای رسیدن به چنین چشم اندازی ضروری است که سازمان دهندگان جنبش، آگاهی عمیقی از نارضایتیها، خواستها، فرهنگ و ارزشهای اقشار مختلفی که میخواهند بسیج شان کنند را داشته باشند. این آگاهی پایه ترسیم یک چشم انداز و معرفی آن به مردم را ایجاد میکند؛ چشم اندازی که حمایت گستردهای را با خود به همراه داشته و مردم برای رسیدن به آن بسیج شوند .چشم اندازهای موثر بازتاب دهنده تجربیات شخصی و احساسات مردم عادی هستند و حمایت آنها را برای یک حرکت مدنی جمعی جلب میکنند
یک بعد مهم دیگر در ایجاد اتحاد، وجود رهبری و ساختار سازمان یافته مشروع است.
مشارکت در جنبش امری داوطلبانه است و از اینرو رهبران جنبش دارای اقتدار رسمی برای دستوردهی و کنترل مردم نیستند. این بدان معنا است که تصمیمات در یک جنبش باید به گونهای اتخاذ شده و اجرا شوند که در نظر مردمی که به جنبش دعوت میشوند مشروعیت داشته باشند. هر جنبشی به نوعی که مناسبتر میداند این کار را انجام میدهد. برخی جنبش ها دارای ساختار سلسله مراتبی هستند، در برخی عدم تمرکز بیشتری وجود دارد و در بعضی دیگر ترکیبی ازهردو ساختار سلسله مراتبی وغیر متمرکز دیده میشود. جدای از رهبری و ساختار سازمانی جنبش، شیوه های مختلفی برای رهبری جنبش وجود دارد و عامل اتحاد باعث ایجاد هماهنگی در میان آنها می شود. در کنار رهبر، چه رهبر تشریفاتی یا رهبر کاریزماتیک ملی، رهبران محلی وجود دارند که باید مهارت خاصی در ایجاد ائتلاف، مذاکره و تجمیع منافع میان گروههای مختلف داشته باشند. رهبران مختلف، در ردههای گوناگون (ملی و محلی)، از بخشهای مختلف کشور و نمایندگان گروه های گوناگون باید این قابلیت را داشته باشند که به منظور ایجاد اتحادی بلند مدت با یکدیگر همکاری کنند. ما می توانیم نشانه هردو بعُد یاد شده را در مقاومت مدنی که بر ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی (در دهه ۱۹۸۰) به کارگرفته شد، ببینیم. درطول یک دهه، صدها گروه مدنی محلی به منظور حمایت از خواسته های شهری از جمله آب سالم و دسترسی به خدمات ،به وجود آمدند. مطرح کردن خواسته های شهری در حالی بود که این گروهها همزمان تحت یک چشمانداز مشترک برای پایان دادن به آپارتاید و رسیدن به آشتی ملی باهم متحد می شدند. این گروه های مدنی که در" جبهه متحد ملی "به هم پیوستند، رهبران محلی داشتند که در برابر مشکلات مربوط به منطقه خود قابلیت رهبری تاکتیک های غیرمتمرکز (همچون تحریم کالاهای مصرفی) را دارا بودند و در عین حال با ساختارهای بزرگتر و رهبری جنبش ملی ارتباط داشته و همکاری می کردند .
۲ـ برنامه ریزی عملیاتی
به راه انداختن یک مقاومت مدنی موثر، پیچیده تر از آنی است که تصور می شود .وقتی مردم به مقاومت مدنی فکر می کنند اولین تصویری که به ذهنشان خطور میکند تظاهرات است.
درحالیکه این تنها یکی از صدها تاکتیک موجود است. موثرترین جنبش ها میدانند که کدام تاکتیک را در کجا، ِکی و چگونه انتخاب کرده و توسط چه کسی/کسانی به اجرا برسانند .
آنها همچنین می اندیشند چه موضوعی را در این تاکتیک مورد هدف قرار داده و میدانند که یک تاکتیک خاص از نظر ترتیبی باید در میان کدام تاکتیک های دیگر قرار بگیرد.
پاسخ به این پرسش ها نیازمند برنامه ریزیی است که مبتنی باشد بر
تحلیلی دقیق از نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدها، هم درون جنبش و هم درطرف مقابل.
ارزیابی محیط مبارزه و گروههای بیطرف یا غیرمتعهد (همچون اعضای جامعه جهانی) که می توانند بر مبارزه تاثیر داشته باشند.
بر پایه چنین اطلاعاتی یک جنبش میتواند اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت خود و برنامه عملیاتی مناسب برای این دوره های زمانی را ترسیم کند .
اگرچه چنین برنامه هایی در طول زمان بسته به شرایط و رویدادها دستخوش تغییر میشوند (اتفاقی که برای تمامی برنامه ها رخ می دهد)، اما خودِ روند برنامه ریزی و شکل گیری تفکرات از هر برنامه ای برای مشارکت کنندگان در جنبش با اهمیتتر است .
اتفاقا در طول برنامه ریزی عملیاتی است که ما ارتباط میان مهارت های درونی و شرایط محیطی در یک مبارزه را به روشنی میبینیم. مبنای برنامه ریزی عملیاتی، ارزیابی شرایط (اعم از مساعد و نامساعد) است که جنبش با آنها مواجه میشود. از این طریق جنبش به واسطه مهارتها و تصمیم های راهبردی از شرایط مساعد بهره برده، بر شرایط نامساعد فائق آمده، آنها را دگرگون کرده و یا در موردشان با پیشدستی اقدام میکند .
یکی از نمونه های آشکار در مورد برنامه ریزی عملیاتی در جنبش همبستگی ( ytiladiloS) در لهستان (دهه ۱۹۸۰) دیده میشود. کارگران لهستانی با علم به نقاط ضعف و قوت خود ،خواست های موثر و از نظر سیاسی واقع گرایانه مبنی بر استقلال اتحادیه های کارگری را مطرح کردند ( کارگران از ابراز مطالبه برای پایان دادن به حکومت کمونیسم خودداری کردند، خواستهای که در آن زمان قابل دسترسی نبود). آنان نیروی خود را بر سازماندهی و ایجاد اتحاد میان کارگران مختلف علیه معضلات اقتصادی ایجاد شده از طرف مقابل و عدم مشروعیت حریف خود متمرکز کردند. کارگران تاکتیک های موثری را با دست زدن به اعتصابات واشغال کارخانه ها انتخاب کردند. (این تاکتیک به جای تظاهرات در بیرون از کارخانه ها انتخاب شد. تظاهرات در بیرون از کارخانه ها چند سال پیشتر انجام شده و کارگران را در معرض سرکوب قرار داده بود). این برنامه ریزی با تکیه کارگران بر نهادهای دیگربه ویژه روزنامه ها و گاهنامه های مستقل نیروی بیشتری پیدا کرد. نهادهایی که در طول یک دهه قبل از آن، برای ارتباط بیشتر میان شهرها توسعه پیدا کرده بودند. جنبش همبستگی با انتخاب یک هدف راهبردی، برنامه و تاکتیک های مناسبی که در حیطه
توانایی شان بود، (اعتصاب، اشغال کارخانه ها و استفاده از نهادهای دیگر )، مبارزه را به پیش برده و به سمت مقصود نهایی خود که برپایی لهستانی دمکراتیک بود گام برداشت. هدفی که در سال ۱۹۸۹ به دست آمد.۱۲
۳ـ رعایت انضباط مبارزات بدون خشونت
رعایت انضباط مبارزات بدون خشونت به معنای قابلیت کنشگران در پرهیز از خشونت با وجود تحریکات برای اعمال خشونت است. این اصل اساس پویاییِ کارکردی مقاومت مدنی است. جنبش ها از طریق رعایت این انضباط، تعداد مشارکت کنندگان را به حداکثر رسانده ،هزینه سرکوب را برای طرف مقابل بالا برده، امکان معکوس سازی سرکوب را افزایش داده و احتمال ریزش نیروها از سوی ستون های اصلی حامی طرف مقابل را افزایش می دهند. همانگونه که در پژوهش چنووت و استفان ( yoShpdtS و IpSttnSop ) آمده، این مزیتها در میزان موفقیت جنبشهای بدون خشونت در برابر انواع خشونت آمیز مبارزات به طور چشمگیری موثر بوده اند.۱۳
رعایت انضباط مبارزات بدون خشونت نیازمند این است که جنبش ها این اعتماد را داشته باشند که مقاومت مدنی راهی موثر برای مبارزه است. در این راستا آگاهی درباره چگونگی کارکرد مبارزه بدون خشونت و سابقه تاریخی این نوع مبارزات، میتواند مفید باشد. تاریخ این مبارزات نشان میدهد که تا چه میزان این راهبرد دررسیدن به پیروزیهای بسیار در طول زمان موثر بوده و بیانگر این نکته که مقاومت مدنی کارساز است. جنبش ها همچنین به واسطه فرهنگ وهنجارهایی که مقاومت مدنی با خود به وجود میآورد، انضباط بدون خشونت را رعایت میکنند. به طور نمونه درجنبش آتپور (rohti) در صربستان که به سقوط اسلوبودان میلوسوویچ انجامید، به اعضای تازه جنبش به طور نظام مندی آموزش داده می شد که مقاومت مدنی چگونه عمل می کند و چرا مهم است که جنبش ویژگی مسالمت آمیز خود را حفظ کند. در این تلاش ها نیازی نیست که اعضای جنبش برای رعایت قواعد بدون خشونت، استدلال های اخلاقی ارائه دهند، اما مشارکت کنندگان باید باور به مزیت های انضباط بی خشونت را در میان خود تقویت کنند. در همین راستا میتوان مواردی را نیز یادآوری کرد (همچون مورد اخیر در سوریه) که ناشکیبایی یا بیاعتمادی به مقاومت مدنی باعث تغییر مسیر جنبش به سمت روش های خشونت باری شد که نتایج فاجعه آمیزی درپی داشته است .
۴ـ افزایش مشارکت شهروندان در مقاومت مدنی
مشارکت بالای مدنی در مبارزات بدون خشونت به شکل قابل بحثی تنها عامل عمده برای پیشبینی موفقیت جنبش قلمداد می شود.۱۴ این ادعا از این جهت درست به نظر میرسد که با مقاومت مدنی، مردم بیشتری از رضایت مندی و فرمانبری از یک نظام اقتدارگرا دست می کشند و در این صورت نظام اقتدارگرا ضعیفتر شده و هزینه ماندن اقتدارگرایان بر مسند قدرت بالاتر میرود. افزون براین، ما براین باوریم که افزایش مشارکت شهروندان احتمال معکوس سازی سرکوب را افزایش می دهد و بررسی های کمی نیز نشان می دهد که مشارکت پرتعدادتر شهروندان بر احتمال ریزش نیروهای حامی طرف مقابل میافزاید.۱۵
انقلاب های مصر و تونس در سال ۲۰۱۱، ضمن به تصویر کشیدن اهمیت مشارکت مدنی پرتعداد، حمایت گستردهای از گروههای گوناگون جمعیتی-مردان و زنان، دین داران و سکولارها، جوانان و میانسالان و افراد سالخورده، کارگران طبقه متوسط و پایینتر ،جمعیت های شهری و روستایی را به خود جلب کردند. برخلاف آن ها، جنبش دانشجویی چین در سال ۱۹۸۹ و جنبش سبز ۲۰۰۹ در ایران با اینکه میلیون ها نفر را بسیج کرده و مورد توجه رسانه ها قرار گرفتند، اما هیچ یک به اهداف اعلام شده خود نرسیدند. بخشی از این ناکامی ها به این دلیل بود که این دو جنبش برای جلب مشارکت گسترده مدنی که فراتر از خاستگاه جمعیتی آغازین جنبش باشد، رشد پیدا نکردند .
رسیدن به مشارکت بالای مدنی در مبارزه بدون خشونت، یکی از نتایج سه عامل اول این فهرست است. چشم انداز مشترک و وحدت ساز برای انسجام و جلب مشارکت مفید است .
برنامه ریزی عملیاتی رفته رفته اعتماد مردم را افزایش داده و طیفی از تاکتیک ها را فراهم میسازد و از این طریق به مردمی کمک میکند که در تحمل ریسک، میزان وقت و ظرفیت فداکاری که مصروف جنبش می کنند، تفاوت هایی با یکدیگر دارند. یک راهبرد موثر
فرصت هایی را برای تهی دستان، ثروتمندان، جوانان، سالخوردگان و میانسالان فراهم می کند که هر کاری اعم از کار کوچک یا بزرگ برای حمایت ازجنبش انجام دهند. قواعد مبارزه بدون خشونت این اطمینان را ایجاد میکند که هر کسی امکان مشارکت داشته باشد (درست بر خلاف مبارزات خشونت آمیز که در آنها تنها کسانی که شرایط بدنی مناسبی دارند امکان مشارکت پیدا میکنند). همچنین احتمال بیشتری وجود دارد که شیوه های مبارزه بی خشونت برای اقشار مختلف جامعه مناسب باشد .
۵ـ کاستن از تاثیر سرکوب و بالا بردن هزینه های آن
یکی از ابزار نیرومند نظام های اقتدارگرا قابلیت سرکوب آنان است و یک جنبش موثر میآموزد که چگونه تاثیر سرکوب را پایین آورده و در عین حال هزینه آن را افزایش دهد .
یکی از روش های جنبش ها برای این کار سنجش دقیق از احتمال زیان ها و همچنین اتخاذ تصمیمات تاکتیکی است، چرا که همه تاکتیک ها به طور مساوی هزینه های سرکوب را بالا نمیبرند. در حالیکه کنش های متمرکز همچون تظاهرات گسترده احتمال مواجهه با سرکوب را دارند، تاکتیک های غیرمتمرکز مانند تحریم کالا، اعتصاب از طریق خانه نشینی، نرفتن به مدرسه و محل کار به دلیل بیماری و یا به تصویر کشیدن نمادهای جنبش در مکان های عمومی به طور ناشناس، رژیم را با چالش بیشتری برای سرکوب مواجه می کند. این موضوع به این دلیل است که هویت مشارکت کنندگان در برخی تاکتیک ها (به طور مثال تحریم کالاها) مشخص نیست. (نمی توان با نگاه کردن تشخیص داد که شخصی کالایی را میخرد یا خیر ) و همچنین مشارکت کنندگان با خطر کمتری مواجه بوده و حتی میتوانند کنش خود را انکار کنند (به طور مثال در اعتصاب خانه نشینی، پلیس مجبور است به در خانه هر کارگر و مشارکت کنندهای برود و در کنش حاضر نشدن در محل کار یا درس به دلیل بیماری، شخص اعتصاب کننده می تواند ادعا کند که واقعا بیمار بوده).
در سال ۱۹۸۳ در شیلی، مخالفان سیاسی آگوستو پینوشه باید در برابر سرکوب چارهای می اندیشیدند. یک دهه پر از بازداشت های گسترده، اعدام ها، شکنجه و ناپدید شدن مخالفان این پیامد را داشت که مردم از سازماندهی یا بسیج شدن وحشت داشته باشند. در ماه آوریل همان سال، کارگران معدن مس، خواست خود برای اعتصاب در خارج از سانتیاگو را اعلام کردند، اما پینوشه با اعزام نیروهای نظامی خود و محاصره معادن، پیش از آغاز اعتصاب ،مخالفان را تهدید به خونریزی کرد. در مواجهه با چنین سرکوبی، رهبران کارگران اعتصاب را لغو کرده و به جای آن خواستار اعتصاب ملی یک روزه شدند که در آن هر شخصی در مخالفت با رژیم آهسته تر کار کرده، آهسته تر قدم زده و آهسته تر رانندگی کند و در ساعت۸ شب نیز مراسم قاشق زنی به راه بیاندازد.۱۶
مشارکت گسترده و غیر قابل پیشبینی در این کنش ها صورت گرفت .این پیروزی منجر شد به اینکه هر ماه از مردم برای اعتراضات دعوت شود. این کنش، نخستین گام در عبور از لایه وحشت و تکه تکه کردن جامعه بود که در واقع اساس حکومت پینوشه بر آنها بنا شده بودند. این کنش ها، مخاطرات کمتری برای شرکت کنندگان داشتند و همچنین غیرقابل سرکوب بودند. نیروهای امنیتی پینوشه پاسخی برای چنین تاکتیک غیرمتمرکزی نداشتند.
سایر ابعاد کاستن از تاثیر سرکوب و افزایش هزینه های آن، در برگیرنده تنظیم نارضایتی ها در اشکال غیرسیاسی است. مثلا تظاهرات کنندگان خواستار آب سالم و امنیت محله شان می شوند به جای اینکه سقوط رژیم را مطالبه کنند، ایجاد شیوه های شفاف برای جانشینی رهبران جنبش و ایجاد ارتباط اجتماعی میان مشارکت کنندگان در جنبش و گروه های داخلی و خارجی است که همگی امکان مقابله و واکنش در برابر سرکوب را افزایش می دهند. به طورمثال، هنگامی که خالد سعید وبلاگ نویس مصری درسال ۲۰۱۰ توسط نیروهای امنیتی از کافه اینترنتی در مصر بیرون کشیده شد و به قصد کشت مورد ضرب و شتم قرار گرفت ،گروه فیس بوکی " ما همه خالد سعید هستیم" تشکیل شد و در برابر تلاش دولت مصر برای بی ارزش ساختن چهره خالد سعید مقابله کرد. این گروه با حضور خود به طور آشکار اعلام کرد که خالد سعید مشترکات زیادی با مردم عادی مصر داشته و همین امر هزینه سرکوب را افزایش داد .
۶ـ افزایش ریزش نیروها در طرف مقابل
مقاومت مدنی با رشد خود در طول زمان باعث تغییر در وفاداری و ریزش حامیان فعال و غیرفعال در اردوی طرف مقابل میشود. به طور مثال، در طول جنبش ممکن است اصلاحطلبان و تندروها در درون دولت برای حفظ کنترل بیشتر به طور آشکار در برابر هم بایستند. از طرفی ممکن است منافع اقتصادی باعث شود که دولت به خواسته های جنبش گردن نهد تا از این طریق مشاغل دوباره به کار خود ادامه دهند. کارگزاران رژیم همچون سربازان، نیروهای پلیس و دستگاه اداری و دیگر بخش ها ممکن است در وفاداری خود شروع به تجدید نظر کنند، چرا که شاید نسبت به مطالبات جنبش ترغیب شده یا اینکه از رژیم دلزده شده باشند و یا حتی اینکه اعضای خانواده و دوستاناشان در جنبش مقاومت مدنی مشارکت داشته باشند. حتی نخبگان رژیم که نسبت به آن احساس همدلی دارند نیز ممکن است نسبت به ثبات نظام دچار تردید شده و بی طرفی پیشه کنند، چرا که نمی خواهند در صورت پیروزی جنبش، آن ها در سمت اشتباه تاریخ قرار داشته باشند.
در انقلاب نارنجی اوکراین در سال ۲۰۰۴، مخالفان به عمد به دنبال راه های برقراری ارتباط با نیروهای امنیتی بودند و در این راه از افسران نظامی بازنشسته به عنوان رابط استفاده کردند.۱۶ با گذشت زمان، جنبش مخالفان، خشونت پرهیزی و تعقل خود را ثابت کرد؛ از نیروهای امنیتی خواست که در خدمت صلاح جامعه بوده و از آن محافظت کنند؛ فاصله های اجتماعی را با گسترش دوستی میان مردم، از طریق شعارها و همچنین کنش هایی (همچون اهدای گل به پلیس های ضدشورش) از میان برد؛ فسادهای رژیم حاکم را آشکار کرد؛ و در نهایت به تغییر جهت در وفاداری در میان نیروهای امنیتی دامن زد. هنگامی که زمان سرکوب فرا رسید، بسیاری از سربازان و نیروهای پلیس اوکراینی موضع بیطرفانه ای گرفتند. مشابه همین وضعیت در صربستان در زمان میلوسوویچ رخ داد که در آن نیروهای امنیتی بدون اینکه به طور آشکار از سیستم خارج شوند، از انجام مشتاقانه دستورات رژیم سرباز زدند. در نقطه عطف جنبش آتپو ردر پنجم اکتبر، افسر پلیسی که دستور داشت مواد شیمیایی را برای متفرق ساختن جمعیت معترضان از بالگرد بر سر آنها بریزد، از این کار سرباز زده و گفت که به دلیل غیرشفاف بودن هوا ،تصویر شفافی از جمعیت ندارد، در حالی که آسمان آن روز آفتابی بود. وی بعدها گفت که در آن زمان احساس کرد نمیتواند دستور را اجرا کند چرا که شاید اعضای خانوادهاش در آن روز در میان تظاهرات کنندگان بوده باشند.۱۸
چنین ریزش هایی در میان نیروهای رقیب چه از سر علاقمندی به جنبش و چه از روی نفع شخصی باشد، اغلب نتیجه روندهای درازمدتی هستند که توسط جنبش مقاومت مدنی سرعت و شدت بیشتری گرفتهاند. همچون دو روند پیشین در فهرست، این روند نیز از منبع اتحاد ،برنامه ریزی و پایبندی به انضباط بی خشونت از سوی جنبش سرچشمه میگیرد. بررسیها نشان ميدهد که مشارکت بالای اقشار مختلف با افزایش احتمال ریزش نیروها رابطه مستقیم دارد و در این میان اتحاد، برنامه ریزی وحفظ انضباط مبارزه بی خشونت همگی به افزایش مشارکت کمک میکنند. در این میان به ویژه رعایت قواعد بدون خشونت نقش مهمی در ایجاد ریزش ها دارد. تا زمانی که جنبش بدون خشونت باقی مانده و از تغییر مسیر به سمت خشونت (همچون وضعیت غم انگیزی که در سال ۲۰۱۱ در سوریه رخ داد) پرهیز میکند،خواهد توانست که یک روز دیگر به حیات خود برای مبارزه ادامه داده واحتمال ریزش نیروها را همچنان بالا نگه دارند. اگراهداف مورد نظر در طرف مقابل به واسطه جنبش یا شورش خشونت آمیز تهدید جانی نشده باشند، امکان ترک خدمت از سوی آنان به صورت بالقوه وجود داشته و این به عنوان تهدیدی برای انسجام ساختار رژیم اقتدارگرا باقی می ماند .
ارمغان فهرست برای ناظران بیرونی
این فهرست منحصرا برای راهنمایی مخالفان به کارگرفته نمی شود .سایر حوزه های جامعه هم میتوانند برای پیشبرد کارآیی خود در ارتباط با این مبارزات از این فهرست بهرهمند شوند. به طور مثال، این فهرست به روزنامه نگاران کمک می کند که با برداشت بهتری در مورد مقاومت مدنی گزارش تهیه کنند. اگر روزنامه نگاری بخواهد نگاهی از درون به یک مبارزه داشته باشد، ممکن است مثلا درجریان یک درگیری (همچون وقایع اوکراین در اوایل سال ۲۰۱۴) در برابر هدفی که مورد حمله کوکتل مولوتوف واقع شده بایستد و از این طریق حدس بزند که آیا خشونت تشدید خواهد شد یا خیر، اما برپایه این فهرست، این نوع از تحقیق بیانگر واقعیت های نیروهای درگیر در مبارزه نیست. در حالیکه تحقیق با استفاده از شاخص های این فهرست همچون بررسی وضعیت اتحاد در جنبش، برنامه ریزی، مسائلی که به رعایت قواعد بدون خشونت میانجامند، افزایش مشارکت شهروندان، کاهش تاثیر سرکوب بر جنبش و اینکه آیا نیروهای امنیتی به طور کامل از دستورات پیروی میکنند یاخیر، میتواند به گزاشگر کمک کند که تحلیل دقیقتری از مبارزه داشته باشد. براین موارد عدم حمایت افراد شاغل از دولت را هم اضافه کنید تا آن وقت مشخص شود که چرا رئیس جمهور اوکراین، یانوکوویچ، در روز ۲۱ فوریه ۲۰۱۴ و ساعاتی پس از اینکه خشن ترین سرکوب حکومتی با واکنش مخالفان بی اثر شد، وی از کشور فرار کرد. اگر ناظری پیشاپیش به شاخص های یاد شده توجه کند، پیش بینی چنین رویدادهایی بیشتر امکان پذیر خواهد بود .
چنانچه این فهرست از سوی سیاست گزاران در اواخر سال ۲۰۱۱ مورد توجه قرار می گرفت، شاخص ها در آن زمان میتوانست حاکی از آن باشد امکان پیروزی جنبش مقاومت مدنی بر علیه دولت اسد بالاتر است. ادامه ترک خدمت از سوی نیروهای نظامی (حتی فرار غیرسنی ها) میتوانست بهترین نوید برای پیروزی جنبش قلمداد شود. درهمین حال عدم حمایت اهالی مشاغل از دولت، نشانه دیگری بود. در پرتو چنین شرایطی، تصمیم احساسی ارتش آزاد سوریه در اوایل سال ۲۰۱۲ برای جنگ با باقی مانده نظامیان علوی حامی اسد ،با توجه به این فهرست، میتوانست به عنوان یک اقدام غیرسازنده و حتا به عنوان هشداری نسبت به وقوع یک تراژدی مورد تحلیل قرار گیرد .
این فهرست مخصوصا میتواند باعث پیشرفت در هنجارهای حاکم بر کمکهایی شود که جنبشهای بدون خشونت از بیرون دریافت میکنند (همچون استفاده از فن آوری ها) .به طور مثال، سه قابلیت یاد شده اول د رفهرست، مهارت پایه بوده و میتوانند از طریق تبادل گسترده اطلاعات، توسعه بیشتری پیدا کنند. بر پایه اصل ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر، حاکمان مستبد نمیتوانندجریان آزاد اطلاعات را در مرزهای خود محدود ساخته یا شهروندانی را که به مخالفان آگاهی رسانی می کنند را مورد مجازات قرار دهند. تمامی شش مورد ذکر شده در این فهرست میتوانند باعث تفکر درباره پیشبرد خلاقیت هایی در عرصه فنآوری شوند؛ خلاقیتهای تکنولوژیکی که زمینه رشد سه قابلیت و سه روند یاد شده را آسانتر سازند.
نقش چک لیست در مبارزاتی که آینده ما را شکل میدهند
محیطهایی که مبارزات بدون خشونت در آنها شکل میگیرند، محیطهای پیچیدهای هستند و کنشگران مقاومت مدنی که نیازمند هماهنگی عمیق در ساماندهی تاکتیکهای مختلف و گنجاندن آنها در درون یک راهبرد برای پیروزی هستند، در طول مبارزه ها اغلب احساس سردرگمی را تجربه میکنند.این ترس طبیعی از اتخاذ تصمیم های اشتباهی که ممکن است زندگی و آزادی مردم را به خطر اندازد، میتواند به غیرفعال شدن نیروها منجر شود و این همان چیزی است که حاکم مستبد به دنبال آن است. چنین وضعیتی توهم آسیب ناپذیری حاکمان زورگو را تقویت میکند.
این فهرست می تواند به مخالفان کمک کند که از این احساس سردرگمی بیرون آمده و در راه خود پیش بروند. برخی ممکن است مدعی شوند که با وجود متغیرهای بسیار، اکتفا به یک چک لیست برای پایان دادن به استبداد بیش از اندازه ساده انگارانه است و همچنین مدعی شوند که ارزیابی درباره تصمیمات مهم در مبارزات آتی نیازمند توجه گسترده به عوامل خاص زمانی و مکانی آن مبارزه است .
چک لیست حاضر مدعی نادیده انگاشتن عوامل خاص در یک جنبش نیست، بلکه درواقع راهنمایی است برای درک آن عوامل در متن یک چارچوب بزرگتر که نشان میدهد چگونه و چرا جنبش بدون خشونت پیروز میشود. آتول گاوانده که اهمیت چک لیست ها را در موارد مبازراتی بسیاری مورد تحقیق قرارداده، درباره چک لیست ها مینویسد:
به نظر میرسد که چک لیست ها در اموری بیش از آنچه که تصورمی کنیم از ما وحتی افراد باتجربه، در برابر اشتباهات مراقبت میکنند. چک لیست ها نوعی از یک شبکه شناختی (معرفتی) را برای ما فراهم میکنند و جلوی خطاهای ذهنی که برای همه ما وجود دارد ،همچون خطا در حافظه، توجه، دقت و ... را میگیرند.۱۹
در شرایط واقعا پیچیده- جاییکه آگاهی لازم برای انجام کارها فراتر از توان فکری اشخاص بوده و همه چیز غیرقابل پیشبینی به نظرمی رسد... (چک لیست های موثر) این تضمین را می دهند که موارد کوچک اما حیاتی نادیده گرفته نمیشوند… اطمینان می دهند که مردم با هم صحبت کرده و هماهنگی دارند … تا از این طریق موارد ظریف و غیرقابل پیشبینی را به بهترین شکل مدیریت کنند.۲۰
این فهرست ممکن است برای کسانی که قصد استفاده از آن را دارند، اعم از حاکمان مستبد یا کنشگران مدنی، یک شاخص نهایی نباشد. با این حال میتواند به عنوان مجموعهای از شاخصهای حیاتی و مستمر به کار گرفته شود؛ شاخص هایی که نشان می دهند چگونه خواست مردم برای آزادی میتواند قلعه ی نظام های اقتدارگرا را تسخیرکند .
منابع
1. بر پایه پژوهش صورت گرفته از سوی ماریا استفان و اریکا چنووت که ۱۰۵ کارزار مقاومت مدنی در سراسر جهان (میان سالهای ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۶) شناسایی کردند. این کارزارها خواستار تغییر دولت بودند.
Chenoweth, Erica, and Maria Stephan. 2011. Why Civil Resistance Works: The Strategic Logic of Nonviolent Conflict. New York: Columbia University Press. p. 6 NAVCO 1.1 data available at:
http://www.du.edu/korbel/sie/research/chenow_navco_data.html
2. برپایه ۶۷ مورد گذار به دمکراسی که درمیان سالهای ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۵ مورد بررسی قرا رگرفتند. این بررسی در تحقیقی به نام
How Freedom is Won: From Civic Resistance to Durable Democracy
منتشر شد. نویسندگان این پژوهش این موضوع را یافتند که: "نیروی مقاومت مدنی عامل کلیدی در پیشبرد ۵۰ تا ۶۷ گذار به دمکراسی بوده و یا عاملی مهم در بیش از ۷۰ درصد از کشورهایی بوده که در آنهادیکتاتورها سقوط کرده و یا دولت های جدیدی از دل کشورهای چند ملیتی به وجود آمده است. بیش از ۵۰ درصد کشورهایی که مقاومت مدنی در آنهابه عنوان یک راهبرد کلیدی مورد استفاده قرار گرفته چه کشورهایی که گذار در آنها کامل به واسطه مقاومت مدنی بوده و چه کشورهایی که گذارهایی مرکب از هر دو شیوه بی خشونت و خشونت آمیز را تجربه کرده ا ند هیچ یک از کشورهای آزاد به شمار نمیرفتند، بلکه ۲۵ کشو رنیمه آزاد و ۲۰ کشورهم غیر آزاد بودند. امروز (سال ۲۰۰۵)، چندین سال پس از گذار ، ۳۲ کشور از این ۵۰ کشور، آزاد هستند، ۱۴ کشور نیمه آزاد و تن ها ۴ کشور غیرآزاد هستند."
Ackerman, Peter, and Adrian Karatnycky. 2005. How Freedom is Won: From Civic Resistance to Durable Democracy. Washington, DC: Freedom House. Pp. 6‐7
3. Marchant, Eleanor, Adrian Karatnycky, Arch Puddington, and Christopher Walter. 2008. Enabling Environments for Civic Movements and the Dynamics of Democratic Transition. Freedom House special report. July 18. p. 1
4. Ibid. p. 1
5. Chenoweth, Erica, and Maria Stephan. 2011. Why Civil Resistance Works: The Strategic Logic of Nonviolent Conflict. New York: Columbia University Press. p. 6
6. Ibid. p. 9
7. Ibid. p. 6
8. Ibid. p. 62
9. Chenoweth, Erica. 2014 Trends in Civil Resistance and Authoritarian Responses. The Atlantic Council Future of Authoritarianism Project. April 15.
10. Chenoweth, Erica, and Maria Stephan. 2011. Why Civil Resistance Works: The Strategic Logic of Nonviolent Conflict. New York: Columbia University Press. p. 66
11. Thomas C. Schelling. 1968. “Some Questions on Civilian Defence,” in Adam Roberts, ed., Civilian Resistance as a National Defence: Non‐violent Action Against Aggression. Harrisburg, PA: Stackpole Books. p. 304.
12. Ackerman, Peter and Jack DuVall. 2000. A Force More Powerful: A Century of Nonviolent Conflict. London: St. Martin’s Press/Palgrave Macmillan. pp. 113‐174
13. Chenoweth, Erica, and Maria Stephan. 2011. Why Civil Resistance
Works: The Strategic Logic of Nonviolent Conflict. New York: Columbia University Press. Pp. 30‐61
14. Ibid. pp. 30‐61
15. Ibid. pp. 46‐49
16. A Force More Powerful. Dir. Steve York. York Zimmerman. 2000. Film.
17. Binnendijk, Anika Locke, and Ivan Marovic. 2006. Power and Persuasion: Nonviolent Strategies to Influence State Security Forces in Serbia (2000) and Ukraine (2004). Communist and Post‐Communist Studies 39, no. 3 (September). pp. 411‐429.
18. Interview with Nebojsa Covic, Vecernje Novosti, Oct. 2, 2010.
19. Gawande, Atul. 2009. The Checklist Manifesto: How to Get Things
Right. New York: Picador. p. 47
20. Ibid. p. 79
Macmillan. pp. 113