چند وقتی ست می خواهم مطلبی به شما بگویم احتمالا خودتان هم فهمیده باشید.
از شیوع کرونا به این طرف تنها چیزی که هیچوقت به حالت قبل برنگشت فعالیت مدارس بود. امروز بچه های فامیل آمدن منزل ما عید دیدنی. به محمدصادق و فاطمه پسرعمو و دختر عمه گفتم که آماده شوید برای مدارس در روز چهاردهم. هر دو ناراحت بودند دست آخر یکیشان گفت: “ ایشالا کرونا زیاد بشه” نگاه چپچپ بزرگترها دیدنی بود. احتمالا آرزوی اکثر بچه ها باشد اما از بس که بزرگترها چشم غره رفتن که نگو زشته عیبه دیگر بچه ها جسارت گفتنش را ندارند. البته جسارت بچه های فامیل ما دیدنی است :)
در واقع چیزی شبیه همان حسی که ارشیا و نیوشا در فیلم بمب یک عاشقانه بروز میدهند.