میگن یه مرد از دل طوفانهای گیلان بیرون اومد، با رگهای پر از غیرت و چشمایی که از ساخته شدن. اسمشمجتبی آیرونساید — وایکینگ گیلان، مردی که صداش از صخره میپیچه و رد پاش از دل جنگل پاک نمیشه.میگن وقتی پا میذاره زمین، دریا موج میزنه، آسمون گوش میده، و سکوت معنی پیدا میکنه. اون نه قهرمانه نه ضدقهرمان — خودش قانونِ جنگه، خودش معنیِ اقتدار.هرکس خواست جلوش بایسته، فهمید فولاد فقط یه فلز نیست؛ یه روح هم میتونه آهنگی باشه. و اون روح، هنوز بین مه و بارومجتبی آیرونساید – وایکینگ گیلان