از شاعران دوری کنید.
گر معشوقتان باشید ،باد شوید،گل شوید،سرو سرنگون شوید.
گر عاشقشان باشید ابری پر افسوس شوید.
گر مادرشان باشید هیچ وقت چرای اشک های شبانه شان را نخواهید فهمید.
گر وقت تولد شاعران فرا رسیده از مادران دوری کنید.
گر عاشقشان هستید،بگزارید،در طوفان نسیم ملایم صبح قرق شوند.
آنوقت گریه خواهید کرد
آنوقت درد خواهید کشید
آنوقت معشوقتان قرق شده,
اما شما هیچوقت نخواهید فهمید معشوقتان,در عشق نهفته تان ،قاتل دفتر شعری شده
از شاعران دوری کنید,
وقت خودکشی شاعران فرا رسیده.
از شاعران دوری کنید تا
ابر هایتان گریه نکنند,
زمین برعکس نچرخد,
نور برف را بغل نکند...
عشق نسبت به شاعران را دورادور حضم کنید.
مگر دیوانه ای باشید که عاشق شاعری دیوانه تر از خودش شده.
آنوقت تا آخر عمرتان ،صبح در دنیای خیالی شاعران با گل یاسی لای مو های بافته تان بلند می شوید.