پیکسار حالا دیگر تبدیل به بخشی از حافظهی جمعی و فردی ما شده است. سال ۱۹۹۵ بود که این کمپانی با ساخت اولین قسمت از داستان اسباببازیها رسما خود را بهعنوان یک شرکت سرگرمی معرفی کرد. در آن سالها شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که پیکسار و آرمانهایش روزی تبدیل به بخش مهمی از صنعت سینما و سرگرمی شوند. پیکسار در سال ۱۹۹۹ با ساخت دنبالهی داستان اسبابسازیها ثابت کرد که به دنبال جایگاهی ویژه در میان قصهپردازان است. یک کمپانی رویاساز که در جستوجوی مفاهیم و ایدههای عمیقی بود. انیمیشنهای این کمپانی تنها در نگاه اول یک انیمیشن بودند اما بعد از مدتی که بهشان عمیق میشدی جهانی خاص را مییافتی که پر از ایدههای متهورانهی فلسفی بود. ایدههای منحصربفرد پیکسار این کمپانی را تبدیل به یک کمپانی مولف کرد، شرکتی با مخلوقاتی عجیب، دوستداشتنی و بهشدت خاص!
درونمایهای مشترک میان همهی آثار پیکسار مشهود است که باعث شد، سبک روایی انیمیشنهای این کمپانی اثر به اثر خود را تکرار کنند. پیکسار برای ادامهی حیات خود دو رویکرد اصلی را پیش گرفته است. اول اینکه تهیهکنندگان این شرکت جستجوگرانه بهدنبال ایدهها و چالشهایی هستند که کمتر مثالی دربارهشان در سینما وجود داشته باشد. سال گذشته، حوالی همین روزها بود که این کمپانی با انیمیشن المنتال (Elemental)، از این رویکرد خود استفاده کرد. هرچند که المنتال انیمیشنی محافظهکارانه و سنتی بود اما ایدهی نویی داشت و در خلق جهان بکری برآمده بود.
ساخته شده توسط کانال دنیای کارتون
https://www.aparat.com/Mh12345mh