رضا احمدی
رضا احمدی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

دور باطل


✍️ لحظه ای نگاهم افتاد به ظرفی خالی که مورچه‌ای روی لبه‌اش راهپیمایی می‌کرد و پیوسته دور ظرف می‌چرخید، نه متوقف می‌شد و نه تغییر مسیر می‌داد، دو دقیقه‌ای نگاهش کردم و رفتم.

دو سه ساعت بعد برگشتم و دوباره نگاهم به آن ظرف افتاد و در کمال تعجب دیدم که هنوز آن مورچه روی لبه‌ی ظرف مشغول حرکت است، اولش خنده‌ام گرفت، با خودم گفتم: این مورچه یا خیلی گیج است که نمی‌فهمد در یک دور باطل افتاده یا احیانا چیزی زده، فاز سنگین برداشته. بعد یک دفعه به فکر فرو رفتم که:

دور باطل!

تکرار بدون توقف و #ارزیابی_عملکرد برای این که اگر اشتباه رفته ای تغییر مسیر دهی!

آن مورچه خود منم!

من هم که مدتیست همین‌ گونه عمل می کنم!

به خود آمدم و فهمیدم گیج وغافل و آن که گویی بی‌هدف به دور خود می‌چرخد خود منم و عجیب اینکه درست در همین لحظه دیدم آن مورچه مسیرش را عوض کرد و رفت دنبال زندگیش، انگار مأمور شده بود که مرا به هوش و حواسم را سر جایش آورد.


دور باطل
نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید