من هم چون مرگیم که منتظر تابوتش بوده؛
تا ارواحش را در آغوش بگیرد و از این دنیای فانی و بیهوده نجات پیدا کند. پس چرا
معطلی؟ زود باش! من مثل یک مرگ تاریک به روشنایی روز؛ به اندازه صاف بودن سطح اقیانوس و حقیقت وابستگی ستارگان به ماه؛ دوستت دارم. پس به دامم بیوفت. ما میتوانیم از بالای آسمان؛ از بالای ابرهای طوفانی و بارانی؛ جسم سردت را تماشا کنیم که در تابوتش آرام و بیجان خوابیده است.