خیلی از ما فکر میکنیم باید حتما یه دگرگونی عظیمی تو زندگیمون رخ بده تا حالمون خوب باشه. یا انتظار داریم حداقل یکی از آرزوهامون برآورده بشه که قدری خوشحالی کنیم. در حالی که، اگه کمی منصف باشیم و به اطرافمون دقیق بشیم، قطعا بهانههایی هر چند ساده رو پیدا میکنیم که واقعا روی حال و هوامون تاثیر مثبتی بذارن. در این متن قصد دارم به مواردی اشاره کنم که احتمالا شمام با من موافق باشید.
بچهها موجودات جالب و دوست داشتنی هستند که هر چقدر سنشون کمتر باشه از درجه جذابیت بیشتری برخوردارند. وجود یک بچه جذاب برای تمدد اعصاب یک خونواده کفایت میکنه. شاید پاکی و معصومیت بچهها دلیل خوبی برای داشتن چنین ویژگی باشه. اما جالب اینجاست که بدون هیچ تلاشی قادر به تغییرات چشمگیری در حال ما هستند. به گونهای که بیحوصلهترین آدما در مقابل دلربایی بچهها کم میارن و تسلیم میشن. میشه گفت زمانی رو که با بچهها میگذرونیم یه جورایی جز عمرمون حساب نمیشه.
به جرأت میشه گفت یکی از حالتهای روحانی که خیلیامون تجربه کردیم لحظه نزدیک به افطاره. شاید دلیل اصلیش احساس نزدیکیه که آدما تو ماه رمضان به خدا دارن. دم افطاری یه حس رضایت از خود، به آدم دست میده که در طول عمرش تجربه نکرده و بنظرم مفهوم انتظار شیرین رو توی این ماه میشه کاملا درک کرد. البته همهمون میدونیم که هر چیزی وصل به خدا باشه قطعا آدم رو به وجد میاره.
راه رفتن زیر باران انرژی مثبتی رو به ما انتقال میده و حس آرامش و رهایی از ناراحتیها رو در ما تقویت میکنه. باران همیشه تداعی کننده پاکی و سرزندگیه و همون طوری که آلودگیها رو از طبیعت پاک میکنه انگاری که روح ما رو هم صیقل میده و همه افکار منفی رو حتی برای مدت کوتاهی از ذهنمون خارج میکنه. این نعمت الهی اینقدر مقدسه که همهمون شنیدیم دعا کردن زیر باران مستجاب میشه. پس بهتره فراموش نکنیم گاهی توجه به همین چیزای ساده میتونه حال دلمون رو خوب کنه.
آدما بطور ذاتی به طبیعت علاقه دارند و تماشای هر چیزی که مرتبط با اون باشه استرس و ناراحتی رو ازشون دور میکنه و آرامش عجیبی بهش دست میده. هر صدایی که منبع اون طبیعت باشه گوش نوازه. این صداها میتونه خش خش برگ درخت زیر قدمهای ما باشه یا صدای شکستن یخ زیر کفشامون یا آب جاری که از یه جوی یا رودخونه عبور میکنه یا حتی صدای پرندهها. همه اینها میتونه دلیلی باشه برای زمانی هر چند کوتاه که از دغدغههامون فاصله بگیریم و حس مثبتی از اطرافمون دریافت کنیم.
همه ما تجربه هوس یک نوشیدنی گرم در هوای سرد رو داشتیم و بعد از خوردن اون از اصطلاحی تحت عنوان "چقدر چسبید" هم استفاده کردیم. مخصوصا اگه این تجربه برای یه روز برفی باشه، خوشایندتر هم خواهد بود. شایده خندهدار باشه ولی همین کار ساده علاوه بر اینکه تحمل شرایط رو برامون راحتتر میکنه باعث میشه که از همون هوای سرد هم لذت کافی رو ببریم و بفهمیم آدم میتونه از جزئیترین کارهام برای دریافت انرژی استفاده کنه.
گاهی برای داشتن حس و حال خوب نیازی نیست از خونه بزنیم بیرون یا کار خاصی انجام بدیم، فقط کافیه قدری در گذشته سفر کنیم. بریم سراغ آلبوم عکسامون و مروری بر خاطرات دور و نزدیک داشته باشیم. دورهمیهایی که با دیدن عکسهاشون خاطراتشون هم زنده میشه و حس خوب بودن در کنار خونواده رو به ما یادآوری میکنه و انگیزهای میشه برای عبور از هر مشکل و حال بدی.
یادمون باشه حال خوب رو ما میسازیم نه اتفاقات خوب