کیفیت زندگی هر شخصی وابستگی تنگاتنگی با کسب مهارتهای زندگی او دارد. برای بهبود روابط بین فردی و کاهش آسیبهای روانی و اجتماعی آموختن چنین مهارتهایی ضروری است و راه دستیابی به آنها با آموزش و تمرین هموار میشود. در این متن شناخت خود را نسبت به این مهارتهای دهگانه افزایش میدهیم.
مهارتهای زندگی تواناییهای روانی و اجتماعی هستند که در صورت برخورداری از آنها فرد میتواند مسائل زندگی خود را موثرتر حل کند. این مهارتها موروثی نیستند بلکه توانمندیهایی هستند که با تمرین مداوم بدست میآیند و فرد را آماده مبارزه با هر چالشی میکنند.
مهارتهای زندگی شامل ده مورد اصلی هستند که با هم مکملاند. آموزش این مهارتها که پایه و اساس سایر مهارتهای دیگر تلقی میشوند به زمان بیشتری نیاز دارند. مهارتهای زندگی براساس اولویت شامل موارد زیر هستند:
در این مهارت فرد سعی میکند شناختی از خصوصیات و نقاط قوت و ضعف خود را پیدا کند و از ترسها و انزجارهای خود آگاه شود. در واقع با این کار او به درک کاملی از موانع و عواملی که در پیشرفت او تاثیرگذار هستند میرسد.
با خودآگاهی میتوان نیازهای خود را به خوبی شناخت و برای برطرف کردن آنها تلاش کرد. در این حالت فرد ضعفهای خود را میپذیرد و در رفع آنها تلاش میکند. کسب این مهارت با خودشناسی آغاز میشود و با مدیریت فردی پایان مییابد
همدلی پایه و اساس رشد اخلاقی افراد به ویژه فرزند پروری است و زمینهساز رشد اخلاقی اجتماعی نیز میشود. این مهارت رفتارهای حمایت گرایانه را تقویت میکند و درک و تأمل با دیگران را افزایش میدهد. با کسب این مهارت فرد به تدریج شروع به شناخت هیجانات خود میکند تا بتواند زمانی که هیجانات و احساسات مثبتی دارد قادر به درک هیجانات منفی دیگران نیز باشد.
منظور از روابط بین فردی روابط مثبت و دوستانه با دیگران است که بدون هیچ گونه سوءاستفادهای باشد. در این نوع ارتباط فرد قادر است رفتاری موثر و خوب با دیگران داشته باشیم. چنین مهارتی سبب اعتماد بین افراد میشود و اعتماد بین جامعه را گسترش میدهد.
در این نوع مهارت فرد قادر است به صورت کلامی و غیرکلامی (با استفاده از زبان بدن) با توجه به موقعیت خود و فرهنگ جامعه نیازهای درونیاش را بیان کند و با حفظ حرمت خود و دیگران به آنها دست یابد. در حقیقت فرد به نوعی، مهارت ابراز وجود را تمرین میکند و از دیگران راهنمایی میخواهد.
در این مهارت فرد علائم ، منابع و علت استرس را در خود پیدا میکند و با انواع، تعریف و شیوه مدیریت آن آشنا میشود. سپس با بروز استرس به بررسی رفتارهای خود میپردازد. تا راه کنترل آن را سریعتر بیابد. همچنین میتواند در این مرحله از دیگران کمک بخواهد. چنین اقداماتی باید قبل از غلبه استرس بر فرد انجام شود تا بتواند موفق عمل کند.
با کسب این مهارت فرد هیجانات خود و دیگران را در شرایط حساس بهتر تشخیص دهد و میتواند در مدیریت هیجان خود موفقتر عمل کند. یا حتی به دیگران در کنترل هیجانشان یاری رساند. در صورتی که فرد قادر به کسب این مهارت نباشد در آینده به بیمارهای جسمی و روانی عمیقی مبتلا میشود.
در این مهارت فرد یاد میگیرد چگونه با گامهایی ساده و سریع مشکلات را ببیند. سپس آنها را دستهبندی و به مسئله تبدیل کند. کسب این مهارت فرد را در مواجهه با مسئله و سنجش ابعاد آن یاری میرساند. تا بتواند طبق روشهای حل مسئله و براساس اولویتبندی، آنها را حل کند.
با کسب مهارت تصمیمگیری فرد به نقطهای میرسد که با کمک تمام مهارتهای قبلی قادر است به درک درستی از مسائل پیرامون خود برسد و بهترین تصمیم را بگیرد و در هر شرایطی موثرترین انتخاب را داشته باشد. در صورت چنین توانایی دیگران نیز در تصمیمگیریهایشان از او مشورت میگیرند.
نتیجه یادگیری این مهارت ایجاد راهحلهای کارآمد و داشتن یک نگاه جدید به موضوعات است. تا فرد گزینههای بهتر و بیشتری را در اختیار داشته باشد. یعنی با کمترین هزینه به بهترین نتیجه دست پیدا کند. هدف چنین مهارتی این است که فرد فراتر از تجارب شخصی، به جایگاهی برسد که انعطافپذیری بیشتری در حل مسائل داشته باشد.
با این مهارت فرد منشأ اطلاعات و دادههایی را که در اختیار دارد مییابد و به نحوه تفسیر آنها دست پیدا میکند. سپس با گذشت زمان خود او نیز توانایی تحلیل آنها را بدست میآورد.
با کسب این مهارت فرد به گونهای توانمند میشود که در مواجهه با تمام فشارهای بیرونی موفق عمل میکند و میتواند آسیبهای ناشی از آنها را بشناسد و بدرستی در مقابل آن مقاومت کند. در واقع به درک عمیقی از مسائل و واقعیتها میرسد.
فرد با دقیق شدن در احوال خود و بررسی نگاه دیگران نسبت به خود میتواند به این نتیجه برسد که چقدر در یادگیری مهارتهای زندگی موفق بوده است. همچنین با پرسیدن چند سوال از خود درک این موضوع راحتتر میشود. در صورتی که پاسخ هر یک از این سوالات منفی باشد نیاز به آموزش بیشتری از مهارتهای زندگی دارد. این سوالات به شرح زیر است:
یادگیری مهارتهای زندگی سن خاصی ندارد و در هر موقعیت و سن و سالی میتوان به یادگیری آنها پرداخت. البته هر چه زودتر برای تقویت و آموزش آنها اقدام شود، فرد زندگی موفقتر و شادتری خواهد داشت. اما اگر او نسبت به یادگیری آنها بیتفاوت باشد. با مرور زمان به فردی آسیبپذیر تبدیل میشود که از زندگی خود هیچ گونه رضایتی ندارد.
شما چقدر از وجود مهارتهای زندگی در خود آگاه هستید؟
منابع: