قرآن اعجاز الهی مهجور 15
« شیطان: خر نشوی و یک وقتی سخنان قرآن را که علمی نیست، بپذیری.
آدم: نه خاطر جمع!! تا قانع نشوم نمی پذیرم.
شیطان: آفرین! برای من که اصلا قانع کننده نیست.
آدم: برای من هم!!»
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَٰذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ ۚ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا
واقعاً، در این قرآن از هر مثالی برای راهنمایی مردم استفاده کردهایم؛ ولی انسان بیش از هر موجودی سرِ ناسازگاری دارد..
با اینکه مردم با راهنماییهای دینی مواجه میشوند، ایمان نمیآورند و از خدا آمرزش نمیخواهند. نکند منتظرند همان مجازات گذشتگان، سراغ اینها هم بیاید یا عذاب الهی جلوی پایشان سبز شود!
(سوره مبارک کهف ۵۴ و ۵۵)
نکاتی از تفاسیر
« آدمیان در پی به دست آوردن ايمانی كه به دردشان بخورد نيستند، چيزی را كه میخواهند اين است كه عذاب استيصال بر طبق سنت خدا در امتهای نخستين بر ايشان نازل گشته هلاكشان سازد، و ايمان نمیآورند مگر به شرطی كه عذاب را به چشم خود ببينند، كه آن ايمان هم به درد خور نيست، چون اضطراری است /المیزان\ »
برای همین است وقتی قرآن را می خوانند و یا از پیامبری خبری می شنوند می گویند: باور نداریم. اصلا مگر می شود این حرفهایی که با عقل جور در نمی آید باور کرد و شروع به جدل می کنند. هدفشان از شنیدن سرگذشت های پیشینیان نه عبرت گرفتن از آنها و ایمان آوردن، بلکه فقط مجادله است و می خواهند به هر طریق ممکن طرف مقابل را به زمین بزنند و به کار خودشان بپردازند. برای همین به مسخره کردن و توهین رو می آورند.
اگر نه مگر می شود با اینکه قرآن به صورتی واضح و مشخص و فابل فهم شبهات و سوالات را آنها را پاسخ می گوید و مشکلات فکری را به تفصیل و با مثال های گوناگون رفع می کند، باز هم به آن ایمان نیاورد و آن را باور نکرد؟
جز لجاجت و جدال و جر و بحث بیهوده چاره دیگری برای قبول نکردن آن نیست. و آدمیان همین کار را هم می کنند. و به تمسخر طلب عذاب می کنند و عجیب است که پیامبر خدا را متهم به جدل می کنند.
قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ(هود32)
دستآخر، خواص بیدین گفتند: «داری با ما جرّوبحث میکنی! زیادی هم جرّوبحث میکنی! اگر راست میگویی، آن عذابی که ما را از آن میترسانی، به سرمان بیاور!»
وا عجبا از این همه بی شرمی و نادانی و تجاهل!!
وای از این آدمیان!!
می گویند تا عذاب را برایمان نیاوری و به جشم خود آنچه را که می گویی بر سرمان خواهد آمد، به بر سرمان نیاوری، ایمان و باور هرگز و هرگز!!!
حتی آدمیان حال حاضر هم با این همه ادعا و علم و با وجود این کتاب شگفت انگیز (قرآن) باز هم بدون هیچ دلیلی به مخالفت با آن برمی خیزند و بسیار جدل می کنند و سخن حق را نمی پذیرند و آن را متعلق به 1400 سال قبل می خوانند و می گویند: دوره این حرف ها و خرافات گذشته است. دوره دوره علم است و تجربه. و چون این سخنان به تجربه در نمی آید و نمی شود با آزمایش و در آزمایشگاه درستی آنها را به اثبات رساند، پس قابل پذیرش نیست.
آن وقت آنگاه که بر سر یکی از همین آدمها بلایی نازل می شود، و مثلا تصادفی میکند و در کما وارد عالم برزخ می شود و آنچه را که باید می فهمید، با همه وجودش درک می کند و می فهمد و آن را برای دیگران تعریف می کند و می خواهد که دست از لجاجت بردارند، باز هم مردمان او را متوهم می خوانند و می گویند: انشاءالله که همان خدا که می گویی، شفایت دهد. و باز هم نمی پذیرند.
آیا حتما و باید آدمی به عذاب دچار شود تا ایمان بیاورد؟ که این ایمان هم دیگر فایده ای به حالش ندارد.
((عدهای هم هستند که دربارۀ قدرت خدا چونوچرا مىکنند، آنهم بدون دلیل عقلی یا الهام درونی یا استناد به کتاب روشنگر آسمانی.
تازه، قیافۀ روشنفکری هم میگیرند تا مردم را از راه خدا بهدر کنند. این جماعت در همین دنیا رسوا میشوند. در آخرت هم، مزۀ عذاب سوزان جهنم را به آنها میچشانیم.
این عذاب، تقاصِ همان کارهایی است که قبلاً کردهاید؛ وگرنه خدا به بندگانش کمترین ظلمی نمیکند. « حج 10/9/8» )
آیا وقت آن نرسیده است که بس کنیم و دست از جدل و جروبحثهای بیهوده برداریم به قرآن ایمان بیاوریم؟