قرآن اعجاز الهی مهجور ۲۷
« خدایا ما را به غلط کردن نینداز، ...... نه، حقمان است، بینداز !!! »
بسمالله الرحمن الرحیم
فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ
پیامبر! مردم را بهخودشان بیاور که تو، به لطف خدا، نه کاهنی و نه دیوانه. (۲۹)
أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ
بلکه میگویند: «او خیالبافی است که چشمبهراهیم دچار حادثهای مرگبار بشود!» (۳۰)
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ
بگو: «چشمبهراه باشید که من هم با شما چشمبهراه نابودیتان هستم.» (۳۱)
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَٰذَا ۚ أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ
آیاعقلهایشان وادارشان میکند به این یاوهگوییها؟! یا اینکه جماعتی سرکشاند؟! (۳۲)
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ ۚ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ
یک بار هم میگویند: «قرآن را از خودش ساخته!» نه، اصلاً نمیخواهند ایمان بیاورند. (۳۳)
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ
اگر راست میگویند، سخنی مثل قرآن بیاورند! (۳۴)
( سوره مبارک طور )
نکاتی بر گرفته از تفاسیر:
اگر پیامبر ( ص ) بشری مثل شماست، که هست. و اگر مثل شما سخن میگوید، که میگوید. و اگر این آیات را از خود برمیسازد و به خدا نسبت میدهد، خوب شما هم که بشرید پس شما هم سخنانی مثل آن را برسازید و به خدا نسبت دهید.
چرا نمیتوانید؟
چون نمیخواهید ایمان بیاورید. سختتان است دستورات خدا را انجام دهید. از خوشیهای دنیاییتان نمیتوانید بگذرید. دیگر هر چه دلتان خواست و هوس کرد نمیتوانید عمل کنید. برای همین سرکشی میکنید و بهتر آن میبینید که اصلا ایمان نیاورد.
خوب هم میدانید که پیامبر( ص ) این سخنان را از پیش خودش نیاورده است، چرا که همهتان سخندان و شاعر و رجزخوان و مطول گویید. این ویژگیها را خوب میشناسید و گاهی اوقات خیلی خوب و زیبا هم کلمات را به هم میبافید و شعر میسرایید. اصلا این خصلت ویژه شماست. و برای همین هم خوب میفهمید که این سخنان نه شعر است و نه نثر و نظم، اما همهی این ویژگیها را دارد ، اما مثل آنها نیست. خوب میدانید با این محتوای عالی و زبان رسایی که دارد، معجزه است و شما خودتان را بکشید هم نمیتوانید حتی آیهای مثل آن را بیاورید. پس چه بهتر که پیامبر را ساحر بخوانید و این سخنان را نیز سحری که محمد به خدا افتراء میبندد.
چه عجیبید شما!!
فکر میکنید که پیامبر هم مثل شما بشری است و بالاخره یک روزی میمیرد و یا به لطف دعاهای از سر بیچارگیتان بلایی سرش میآید و در اثر حادثهای ، صاعقهای از دنیا میرود، پس چه بهتر که فعلا منتظر چنین واقعه و روزی باشید تا حادث شود و شما هم راحت.
واقعا که از نادانی و جهالت چه رویاها و مزخرفاتی که برای خود نمیبافید. فکر نمیکنید که خوب شما هم بشری هستید که چنین بلاهایی ممکن است سر خودتان بیایید و از زندگی سقطتان کند، پس به جای اینکه بنشینید و در این آیات و آنچه پیامبر میگوید تامل کنید و بیندیشید ، منتظرید تا با حادثهای از میان شما برداشته شود؟ فکر نمیکنید چه بسا همین آرزو سر خودتان بیاید. وای بر این همه بیعقلی و کوتهبینی.
ببینید نفس سرکش و طغیانگرتان چطور شما را به بیراهه میبرد و اخر سر هم در بیایمانی و کفر در بیابانی ، خیابانی، کوچهای، محلهای به زمین گرم میخورید و رحل اقامتتان در جای دیگری پهن میشود و آن وقت دیگر کاری از دستتان برنمیآید و کسی به دادتان نمیرسد و به غلط کردم ، غلط کردم میافتید و دیگر فایده ندارد.
خوب ای بشر حالا که نمیتوانی مثل قرآن بیاوری و خوب هم میدانی که این سخن خداست و در دل به ان یقین داری ، دست از سرکشی و قلدری بردار و آن را بخوان و بشنو و در آن تامل کن و در آخر به آن عمل کن تا در زندگی دنیا و آخرت سعادتمند شوی.
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُبِينٌ
و هنگامي كه آيات روشني بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: «اين سحري است آشكار!»
وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَ عُلُوًّاۚ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ
و آن را از روي ظلم و سركشي انكار كردند، در حالي كه در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبهكاران (و مفسدان) چگونه بود!
(نمل ۱۴،۱۳)
آیا بهتر نیست قبل از این که به غلط کردن بیفتیم ، با خواندن قرآن به فکر آخر و عاقبتمان باشیم؟
به قرآن بیاعتنا نباشیم؟
آن را پشت گوش نیندازیم؟
آخر ای بشر نادان چرا قرآن را با جسارتی وقیحانه آتش میزنی؟
چرا آن را با چرخ گوشت چرخ میکنی؟
چرا به آن در فضای مجازی این همه توهین میکنی و ان را خرافه میدانی؟ آن هم بدون هیچ علم و دانش و منطقی!
نمیترسی روزی به غلط کردن بیفتی و چارهای نداشته باشی؟
نمیترسی از.....؟
.
.
.
.
.