ویرگول
ورودثبت نام
حسین باشتنی
حسین باشتنی
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

مُهر

قرآن اعجاز الهی مهجور 16

« پیامبر: نگذارید بر دلهایتان مهر بخورد.
بعضی: خورده است آقاجان خورده است. خودمان زده‌ایم.ولمان کن دیگر!!!»

بسم الله الرحمن الرحیم

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا
چه کسانی ستمکارتر از آن‌هایی‌اند که وقتی آیه‌های خدا را به آن‌ها یادآوری می‌کنند، رو برمی‌‌گردانند و کارهای زشتِ گذشته‌شان را هم فراموش می‌کنند؟! ما به‌سزای لج‌بازی‌شان، پردۀ غفلتی بر دل‌هایشان می‌کشیم تا حقیقت را نفهمند و گوش‌هایشان را سنگین می‌کنیم تا حتی آن را نشنوند. اگر هم به راه راست دعوتشان کنی، دیگر به راه نمی‌آیند
( سوره مبارک کهف 57)

نکاتی برگرفته از تفاسیر:

انسان در عمق فطرت خود، خدا را به خوبی می‌شناسد و به یگانگی و وحدانیت او ایمان دارد. اما از آن غافل شده است و و هر روز بیشتر و بیشتر آن را به فراموشی می‌سپارد و این حقیقت را زیر خرواری از انواع شهوات و گناهان مدفون می‌کند. و وقتی با آیاتی به او تذکر می‌دهند، روی برمی‌گرداند و خود را به نشنیدن و بی‌خبری می‌زند. و کم‌کم همه این کارهایش را هم به فراموشی می‌سپارد. و در برابر تذکر چندباره و دلسوزانه پیامبران می‌گوید: اصلا می‌دانی ای پیامبر و ای فرستاده خدا ، چرا بیخودی خودت را اذیت می کنی، قلبهای ما در پوشش سختی قرار دارد که چیزی در آن فرو نمی رود. وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ
فهم ما کور است. چیزی نمی‌فهمیم که نمی‌فهمیم. چرا شما ای پیامبر این را نمی‌فهمی. ولمان کن. اگر بگوییم و امضاء بدهیم که ما می‌خواهیم در بی‌خبری و جهالت بمیریم و برویم به جهنم، دست از سر ما بر می‌داری و ما را به حال خودمان می‌گذاری، بیا امضاء بدهیم. تا هم تو راحت باشی و هم ما
به کار خودمان و آنچه دلمان می خواهد بپردازیم. تو ای پیامبر حرف خدای خودت را هم گوش نمی‌کنی. مگر نمی‌گوید: لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ.
چقدر تو سمج و حریصی برای اینکه ما را هدایت کنی. بابا ما خودمان اعلام می‌کنیم که ما هدایت ناپذیریم. والسلام

و وقتی کسانی به این مرحله می رسند، خداوند هم به این مضمون می فرمایند :
این فرد با قلبش کاری کرده است که هیچ چیز نه به آن وارد می‌شود و نه چیز به درد بخوری از آن خارج می‌شود. این قلب هیچ ورود و خروجی ندارد. ما هم حالا که این فرد چنین کاری کرده است. بر آن مهر ختم می‌زنیم به این معنا که دیگر با این فرد کاری نداشته باشی و بیخود وقتت را برای هدایتش تلف نکنی. ولشان کن و آنها را به حال خودشان بگذار و بگذار هر کار که دلشان می‌خواهد بکنند و هر چه می‌خواهند بخورند. سند دل آنها را به ضلالت مهر می‌کنیم و پرده غفلتی بر آن می‌کشیم تا دیگر کسی به کار آنها کاری نداشته باشد. همچنان که خودشان می‌خواهند. تازه می‌گویند کاش اصلا گوشی نداشتیم تا هیچ سخنی را نشنویم. خوب ما هم گوش‌هایشان را به خواست خودشان برای شنیدن حقیقت سنگین و ناشنوا کرده‌ایم و هر چه تو ای پیامبر عزیز و گرامی بفرمایی، نمی‌شنوند. پس همچنان که ما آنها را نادیده گرفته‌ایم و به حال خود رهایشان کرده‌ایم، تو هم آنها را نادیده بگیر و به حال خود رهایشان کن. واینقدر خودت را به زحمت نینداز.
مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خودت را به زحمت بیندازی.

إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَىٰ
آن را برای کسانی که از خدا می‌ترسند، نازل کرده‌ایم.

بله ای پیامبر وقتت را تلف کسی و کسانی که به خواست خودشان بر قلبشان مهر زده‌ایم، نکن. والسلام نامه تمام.

پیامبرمهرغفلتی برفرد کاری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید