قرآن اعجاز الهی مهجور 17
«خدایا نفرینمان نکن ، حقِّمان نیست. نه، بکن ، حقِّمان است!!»
بسم الله الرحمن الرحیم
ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَىٰ ۖ كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ ۚ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ ۚ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ
پیامبرانمان را یکی پس از دیگری فرستادیم؛ ولی هر بار که برای ملتی پیامبری از جنس خودشان آمد، به او برچسب دروغگویی زدند! ما هم پشتسرِهم آنها را نابود کردیم و به زبالهدانِ تاریخ فرستادیم. نفرین بر مردم بیایمان!
(مومنون ۴۴)
نکاتی از تفاسیر:
در حدیثی است از امام محمد باقر علیهالسلام که میفرمایند: ..... بنیاسراییل روزانه دو یا سه یا چهار پیامبر را میکشتند و کارشان به جایی رسید که تنها در یک روز هفتاد پیامبر را کشتند و بازار کشت و کشتارشان تا آخر روز باز بود.
خداوند هم در آیه ۸۷ سوره مبارک بقره میفرمایند: ..... پس چرا هر بار که پیامبران چیزی برایتان میآوردند که باب میلتان نبود، تکبر میکردید و عدهای را دروغگو میدانستید و عدهای را شهید هم میکردید؟!
بله! گویا بنای آدمیان ناسازگاری با هر چه راهنما و راهنمایی است. گویا بنا دارند و یا منتظرند و کمین کردهاند تا خداوند پیامبری و یا نبیای بفرستد و آنها هم او را تا آمد و دیدند بگویند: حرف نزن که میدانیم میخواهی چه بگویی. ساکت باش و راهت را بگیر و از همان راهی که آمدهای برو، اگر نه هر چه دیدی از چشم خودت دیدی. بعدا نگویی نگفتیم. پیامبر میفرماید: من که هنوز حرف نزدهام. و مردم میگویند: همین چند کلمه هم که گفتی اضافه بود و برای ما شگون ندارد. گفتیم راهت را بگیر و برو اگر نه همالان سنگسارت میکنیم.
قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ(یس ۱۸)
مردم گفتند: «قدمتان را نحس میدانیم! اگر دست از این حرفهایتان برندارید، هرچه به دهانمان بیاید، نثارتان میکنیم و تنبیه سختی از طرف ما خواهید شد.»
و به ساعتی نکشیده ، پیامبر خدا را که برای راهنمایی و هدایت آنان به سعادت دنیا و آخرت آمده است، در تنهی درختی میگذاشتند و با اره درخت و پیامبر خدا را به دو نیم میکردند.
و این کار را آنقدر تکرار کردند و کردند که نوه و نتیجهشان فکر میکردند این وظیفهی هر آدمی است که در عمرش باید چند پیامبر و راهنما را بکشد. و فکر کردند که اصلا برای همین به دنیا آمدهاند که هر که حرف از راهنمایی و هدایت و سعادت و اینده نگری و آخرت بینی و مرگاندیشی زد، باید فورا او را یا بیرون کرد یا سنگسار .و اگر هم این کارها برای خاموش کردن او کافی نبود، او را کشت. برای همین کمکم جشنی گرفتند به نام جشن پیامبرکشون. و سرهای انها را بر نیزه میکردند و در شهرها میچرخاندند و به رقص و پایکوبی و نوشخواری میپرداختند که چه؟ که ببینید این است سزای پیام آوران و راهنمایان.
بچههای نادانشان را تشویق میکردند که پیامبرشان را سنگ بزنند و مسخره کنند. و یا از پشت بام نجاست بر سرشان بریزند و یا پشت سرش راه بروند و ادایش را در بیاورند و بخندند.
و یا رمان بنویسند و سخنانش را سخنان شیطان بخوانند و یا کتابش را آتش بزنند و با چرخ گوشت آن را ریز ریز کنند.و عکس و تصویرش را با جسارتی وقیحانه همه جا پخش کنند.و یا در فضای مجازی و کلاب هاوس دائم او را و اهلالبیتش را فحش بدهند و ناسزا بگویند و توهین کنند.
بله آدمیان چنین روشی را در برخورد با دلسوزان و پیامبر و امامانشان در پیش گرفتند. گویا به خدا اعلام میکردند اگر به جای ۱۲۴ هزار ۱۲۴ میلیون پیامبر و امام بفرستی ما همان میکنیم که با ۱۲۴ هزار کردیم.و به این گناه زشت تا آنجا ادامه دادند که خداوند با تعجب به آنها گفت: چکار میکنید؟ صد رحمت به چهارپایان. شما از انها هم کمترید؟ این چه کارهایی است که میکنید؟ همهتان میخواهید به جهنم بروید؟ خوب بروید. اما من که شما را برای جهنم نیافریدهام. چرا عقلتان را بکار نمیاندازید؟ ( مضمون ایه ۱۷۹ سوره مبارک اعراف)
مردم انقدر به این گناهان و پیامبرکشی ادامه دادند تا اینکه خداوند همهی انها را با عذابهای سختی از صفحه روزگار محو کرد ، اما آثار این عذابها را باقی گذاشت تا درس عبرتی برای بقیه باشد و در ضمن نفرینشان هم کرد.
وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ ۚ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ
و حالا ماییم و آخرین منجی که از دست کارهای ما سر به کوه و بیابان گذاشته است و غریب و تنها روزگار به سر میآورد، تا کی ما دست از این گناهانمان برداریم و از غیبت جهالت و کفر به ظهور ایمان برسیم و زمین و زمان را آماده تشریف فرمایی ایشان کنیم.
فکر میکنید ما چنین مردمی میشویم تا امام حاضر ( عج ) از زندگی نهانی دست بردارند و در میان ما حضور یابند؟
فکر میکنید او را نمیکشیم؟
ای لعنت بر ما و رفتارمان باد، نه ، نباد!!!