كتاب راه هنرمند در دبيرستان به دستم رسيد ولي نظرم را اصلا جلب نكرد ، بارها سراغش رفتم ولي تلاشي بي حاصل بود حتي يه صفحه ي آن هم جلو نمي رفت ؛ در حال حاضر در ٣٥ سالي باز اين كتاب به سراغ من آمد حيرت انگيز آن كه سطر سطرش برايم مفهوم دارد و از همان صفحه ي اول خط خطي كردن ها و نكته برداري ها آغاز شده است هر كلمه به عمق جانم مينشيند و من را لبريز از حس خوشايندي مي كند.
هدفم معرفي كتاب نيست اين اتفاق براي مني كه هميشه فكر مي كنم كاش زودتر فلان كار را انجام مي دادم كاش در سن كم اين كلاس را رفته بودم آن كتاب را خوانده بودم اين حرف را شنيده بودم كاش آن عادت را خيلي سال پيش در وجودم نهادينه مي كردم و... حكم تلنگري را داشت كه دختر شايد شايد وقتش همين الان بوده دقيقا همين الان نه هيچ زمان ديگري در گذشته و يا حتي آينده دقيقا همين الان.
اين طرز فكر خوشايند اين روزهاي من است كه من را از حجم عظيمي از فكر كردن به گذشته و سرزنش كردن رهايي مي بخشد و آرامم مي كند خواستم اين حس خوب را با افراد بيشتري تقسيم كنم كه مانند من مشغول كند و كاو در گذشته و خودخوري هستند .
شايد ذهن شما هم مشغول اين افكار است چرا آن رشته را انتخاب كردم چرا آن مهارت را نياموختم چرا زود يا دير ازدواج كردم چرا ازدواج نكردم چرا زودتر شروع نكردم و...... تا به حال اين طور فكر كرده ايد شايد واقعا وقت انجام آن جايي در گذشته ي شما نبوده ، مثل كتاب راه هنرمند كه در گذشته ي من جايي نداشت و من مطلقا هيچ ارتباطي با آن نگرفتم ،جاي آن كتاب در زندگي ٢٥سال بعد من بود و من را لبريز از حس شعف و شادي كرد، زيستن در لحظه ي اكنون و حظ بردن از آن شايد نياز اين روزهاي ما باشد براي داشتن حال خوب.
گذشته را رها كردن و آينده را به آينده سپردن و لبريز شدن از حس زيباي زيستن در حال و لحظه ي اكنون چيزي است كه خيلي از ما به آن نياز داريم تا زندگي را زندگي كنيم با دل و جان