دوست خوب مثل یه نسیم خنک میمونه، از دور که میاد خنک شدن خودت رو احساس میکنی. انگاری که یه بالش خنک رو وقتی که گرمازده و کلافه ای دادن بهت و خنکی اون روحت رو آسوده میکنه.
دوست خوب مثل دونه های مروارید دستبندهای بچگی میمونه، از اون دستبندهایی که با مروارید های سفید درست میکردیم و با ذوق توی دستمون مینداختیم، یه جوری که انگار گرونترین جواهر دنیا رو داریم اما همراه با حس پاک کودکی که میفهمه قیمت خیلی از چیزها به پولشون نیست.
خب راستش خیلی وقت بود که برای داشتن یه دوست دلم اینجوری ذوق نکرده بود.