آدم گاهی یادش میره که چه چیزهای باارزشی کنارش داره. گاهی آنقدر توی خودم فرو میرم که فراموش میکنم چقدر سخت بعضی از چیزها رو بدست آوردم.
الان کنارم خوابیده و دارم صدای نفس هاشو گوش میکنم. چه چیزی امن تر از این میتونه باشه؟
اینکه از هر چیزی که میترسی، یه نفر باشه که بهش بگی میترسم.
اینکه یه خونه ای باشه که توش آنقدر احساس امنیت کنی که مجبور نباشی هیچ دروغی بگی.
اینکه یه نفر بی هیچ منتی دوستت داشته باشه و برای شادی تو تلاش کنه و غم تو ناراحتش کنه و هر کاری که میتونه بکنه تا تو دوباره خوشحال باشی.
اگر الان بیدار بشه دعوام میکنه که گوشی دستم گرفتم و نخوابیدم.
از دیروز که دکتر برام تغذیه سالم و ورزش رو تجویز کرده، کلی برنامه ریزی کرده برام که چه ورزش هایی رو انجام بدم و چه غذاهایی بخوردم تا حالم کاملا خوب بشه.
امروز بهم میگفت تو برو بشین روی مبل و استراحت کن و به هیچی فکر نکن. برام باقالی پلو با ماهی درست کرد و یه عالمه سیر هم کنارش درست کرد. چون میدونه من عاشق این ترکیب غذام. نمیدونم تجربه اینکه یه نفر با تمام عشقی که بهت داره برات آشپزی کنه رو داشتی یا نه! اما امیدوارم اگر نداشتی حتما تجربه کنی.
اینکه توی زندگیم برای یک بار هم که شده برای یه نفر مهمه که من چه غذایی دوست دارم برام خیلی باارزشه.
میدونی گاهی تموم چیزی که یه آدم توی زندگیش احتیاج داره اینه که یه نفر با تمام وجود کنارت باشه و تو بدونی تظاهر نمیکنه که کنارته….. واقعا هست.گاهی فقط همین کافیه که بدونی یه نفر حواسش بهت هست.