
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
دخترک من، سلام!
تو هنوز به دنیا نیامدهای اما اگر روزی رسید که هوای کره خاکی را به اجبار نفس میکشیدی، یادت باشد که باید جلوی اشتباهها بایستی. همه اشتباهها...و از همه مهمتر و سختتر و دردناکتر، اشتباههای خودت!
حتی اگر مجبور باشی مثلِ امروزِ من، پدرت، جلوی چند اشتباه سهمگین به طور همزمان بایستی.
و من، الان، در این لحظهای که تا ابد در حافظه خدا ثبت میشود، شبیه کسانی که پشت خاکریز، آخرین دقایق زندگی را به نوشتن وصیتنامه میگذراندند، بدون وضو خودم را به پشت این صفحه کشاندم و خواستم قبل از رسیدن سپاه عظیم کفر، برای تو بنویسم.
عشق را...و قدرت عشق را باور کن دخترم.
رمضان در حال رفتن است و صدای پای لشکری از آن سوی مرزهای انسانیت به گوش میرسد.
دلم برای در آغوش کشیدنت تنگ میشود.
شاید زنده از زیر این آوار بیرون آمدم. هیچ وقت ناامید نباش.