من هیچوقت نترسیدم ، از بچگی نترسیدم ، حتی وقتی که مزرعه ی بابابزرگمو آتیش زدم ... حتی وقتی سه بار از مدرسه اخراج شدم ،اون روزایی که شاگرد اول مدرسه رو بخاطر انظباط تک رقمی هیچ مدرسه ای ثبت نام نمیکرد نترسیدم ، تو دادگاه نترسیدم ، پیش نگاه خریدار قاضی نترسیدم ، وقتی از کار اخراجم کردن نترسیدم ، وقتی رفیقم مرد نترسیدم ، حتی اون روز که تو کوه گم شدم نترسیدم ... همه ی شبایی که تنها بودم نترسیدم ، وقتی دزد اومد تو خونه نترسیدم ، ازخشم و مهر هیچ آدمی نترسیدم ، وقتی دزدیدن مون نترسیدم ، وقتی کرونا اومد نترسیدم ، وقتی دم فارغ التحصیلی دانشگاه رو ول کردم نترسیدم ، حتی وقتی بی بی رفت نترسیدم ... کلا من آدم ترسیدن نبودم هیچوقت ...
راستی سلام ، من امروز میترسم ...از تو میترسم ....