هوشنگ ابتهاج از شاعران معاصر ایران بود و به هر دو سبک کلاسیک و نو شعر میسرود. ابتهاج علاوه بر شعر و ادبیات، در زمینه موسیقی نیز فعالیت داشت و از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه «گلها» در رادیو ایران و پایهگذار برنامه موسیقی «گلچین هفته» بود. او بعد از حادثه خونین میدان شهدا (ژاله) و کشتهشدن مردم به دست نیروهای رژیم وقت، بههمراه «محمدرضا لطفی»، «محمدرضا شجریان» و «حسین علیزاده»، به نشانه اعتراض، از همکاری با رادیو کنارهگیری کرد.
غزلیات، تصنیفها و اشعار نوی او، بارها توسط هنرمندان بزرگی چون محمدرضا شجریان، حسین قوامی، شهرام ناظری و خوانندگان دیگری مانند علیرضا افتخاری و محمد اصفهانی اجرا شده است. دو تصنیف معروف «تو ای پری کجایی» و «ایران ای سرای امید» یا «سپیده» از سرودههای او هستند.
تخلص شعری ابتهاج، «ه.ا. سایه» است؛ به همین سبب او در میان مردم و شعردوستان به نام «سایه» نیز مشهور است. ابتهاج در مورد دلیل انتخاب این تخلص میگوید:
حروف و کلمات برای من رنگ دارند. «ر» خاکستری، «گ» نارنجی و «ج» سیاه است؛ یا کلمات برایم سرد و گرماند. «سایه» کلمهای سرد است. «گلابی» کلمهای گرم. بهگمان من، در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتیبودن و فروتنی و بیآزار بودن هست. این ها برای من جالب بود و با طبیعت من میساخت. خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا، کلمهای نرم و بدون ادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد؛ در مقابل خشونت و حتی میشود گفت وقاحت.
یکی از این اشعار نو با مضمون اجتماعی، شعر معروف «کاروان» یا «گالیا» است. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دستمایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد ابتهاج شعری به نام (دیرست گالیا…) با اشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیر و دار مسائل سیاسی سرود. در زیر بخشی از این شعر را باهم میخوانیم:
دیر است گالیا!
عشق من و تو...آه
این هم حکایتی است
از بهر نان شب
اما در این زمانه که درمانده هر کسی
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست
هوشنگ ابتهاج در ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در سن ۹۴ سالگی در شهر کلن آلمان به علت نارسایی کلیه و کهولت سن درگذشت. پیکر او صبح شنبه ۵ شهریور ۱۴۰۱ در باغ محتشم رشت به خاک سپرده شد.