آفتاب گردون
آفتاب گردون
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

آموزش یا ویرانی؟

نظام آموزشی،نظامی منسوخ شده که تنها با گچ گرفتگی و آتل بندی و تزریقات و به زور سرم زنده نگهش داشته ایم و هر بار که می خواهیم از زنده ماندن آن قطع امید کنیم با حیرت با سی پی آر و شوک الکتریکی و هزار فن پزشکی موفق دیگر رو به رو میشویم!!
وضعیت امروز آموزش و پرورش ایران
وضعیت امروز آموزش و پرورش ایران


ابتدایی

  • کودکانمان را ۶ سال به مکانی میفرستیم که عملا عنصری ارزشمند به نام خلاقیت را در مغزشان به شیوه ای دلخراش به قتل می رساند.
  • در این مکان تنها چند صد صفحه مطلبی که معلوم نیست در چه سالی و توسط چه کسی و بر اساس چه چیزی نوشته شده در مغزشان فرو می کنیم .
  • کافی است یکی از آنها به جمع و تفریق و ... ای که ریاضی نام گرفته بی علاقه یا در آن بی استعداد باشد و آنجاست که آگاهانه هزار انگ و سرکوفت بر سرشان می کوبیم که تو خنگی،خوب تلاش نمی کنی و تنها سرگرم بازی هستی.
  • بی رحمانه هوش اجتماعی،همدلی و احساس صمیمیت را در وجودشان نابود می کنیم
  • نه تنها برای پرورش استعداد های آنها کاری نمی کنیم بلکه در مواقعی استعداد های هنری،اجتماعی و عملی آنها را صرفا به دلیل آنکه در چنین برنامه ی آموزشی جا ندارد سرکوب و شمع شوق و محبت را در دلشان خاموش می کنیم
  • آنها را در اختیار معلمانی گاها بی حوصله و بی عشق و سخت گیر که چیزی جز کتک نزدن(!)را از مدل اموزشب معلمان نسل خود حذف نکرده اند می گذاریم
  • و در انتها ربات هایی که تنها حفظ کردن و سرهم کردن چند عدد را آموخته اند را با افتخار به مدارس ماوسطه ی اول میسپاریم...


متوسطه ی اول

  • در این مقطع بچه هایی که تازه پا به مرحله ی نوجوانی گزاشته اند را با ازمون های مختلف می آزریم و آنها را برای (به اصطلاح)درس خواندن به معنی واقعی آماده می کنیم
  • تنها مزیت دوره ی قبلی یعنی نمره محور نبودن آموزش در اینجا از بین میرود و والدین به معدل ۲۰ فرزندان خود فخر میفروشند نه به طریقه ی بدست امدن آن بیست(تقلب?)
  • اینجا که رقابتی اندک ایجاد شده بچه ها راه و رسم تقلب را می اموزند و خود را برای ورود به جامعه ای بر این مبنا اماده می کنند.
  • معلمانی که اکثرا ۵۰ سالی سن دارند و حوصله ی سوالات بی انتهای نوجوانان را ندارند ساده و مخرب ترین راه یعنی سرووب آنها را انتخاب می کنند و بجز حفظ کردن قدمی برای فهماندن و ارتقای درک بچه ها از مفاهیمی نه چندان کاربردی نمی کنند .
  • در این مکانی کسی برای انسانیت ارزش قائل نیست و به دلیل سرکوب شدن و پاسخ ندادن به نیاز های اساسی یک نوجوان انها را به مسیر هایی نه چندان خوشایند هدایت می کنیم.


متوسطه ی دوم در انتطار کور کن(کنکور)

  • در این مرحله رقابت به اوج میرسد و بچه ها به انواع امراض روحی و کمبود ها دچار می شوند و برای ۲۵ صدم نمره ی نا قابل چه اشک ها که نمیریزند و سرکوفت ها که نمیشنوند .
  • معضل ویرانگری به نام کنکور در انتطار انهاست که می خواهد به شکلی حیرت انگیز نتیجه ی دوازده سال تحصیل(با کمی انصاف سه سال خر زد...درس خوانی)را تنها در ۴ ساعتی که خدا می داند در چه حالی هستند ارزیابی کنند و اینده ی آنها را رقم بزنند .
  • از انجایی که کنکور نیز امتحانی به شیوه ی آدمیزاد نیست و باید ۲×۲ را خواند و تعداد اجر های خانه ی محمد را بر اساس شکلات های فاطمه تعیین کرد تنها کلمه ی "سلام" را اگر از زبان حضرت حافظ بیرون امده باشد ده خط تفسیر نمود به شیوه ی عادی نمی توان در آن موفق شد و باید هزینه های بسیار کرد.....

انسانی

این رشته قلب تپنده ی جامعه و هدایتگری برای ریاضی و تجربی است اما با این حال اگر این رشته را انتخاب کرده باشی با نگاه معنا دار مردم و سخنان صد من یک غازی که تو را به دلیل انتخاب این رشته بی عرضه و تنبل می دانند مواجه میشوی.

ریاضی و تجربی

این رشته هارا عموم مردم تنها پزشکی و مهندسی می دانند و از انجایی که انها جای شما نیستند و نمی دانند در مدارس و دبیرستان ها چه می گذرد نمی دانند که هزاران نفر داوطلب این رشته ها هستند و احتمال قبولی شما حداقل یک هزارم است ناممون نیست اما بسیار دشوار است و حتی اگر قبول شوی شغل آینده ات نیز معلوم نیست

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
بچه جون درس نخون لیسانسه هاش بی کارند


هنر و رشته های غیر نظری

این رشته ها که عملا رشته حساب نمی شوند و رفتن در انها از نطر مردم مثل ان است که ترک تحصیل کرده باشی ...


چه زمان از این عذاب راحت میشویم و دوازده سال از بهترین سال های عمر برای یاد گیری را با خواندن میلیون ها صفحه ی غیر کاربردی تلف نمی کنیم....


نظام آموزشیآموزشنمرهدرس
نادان تر از چیزی هستم که فکر می کردم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید