شروع شد😁
خب الان حالم بهتره و از اپیزود افسردگی بیرون اومدم و حالم توپه
براتون از یه دردسر که برای خودم درست کردم بگم و برم...
اول باید یه توضیحی بدم.
دانشگاه فردوسی خیلی دانشگاه بزرگیه و همه ی رشته ها دانشکده ها خوابگاه ها،باشگاه ها،استخر و خلاصه هر چیزی که برای زنده موندن یه انسان نیازه در کنار هم توی محیط دانشگاه قرار گرفته بنابراین یه دانشجوی بیکار علاف اگه هر روز بخواد از در اصلی به سمت دانشکده ی روانشناسی که دقیقا ضلع مخالفه بره نیم ساعت پیاده روی داره پس یسری اتوبوس وجود دارن که دائما دور دانشگاه می چرخن و ایستگاه های مختلف وایمیستن تا حمل و نقل تسهیل بشه.جاهای دیگه هم همینطوریه یا نه؟

جونم براتون بگه که من بخاطر یه کار اداری یک ساعت وقت داشتم از دانشکدهٔ خودم برم یه جا و سریع برگردم برای همین کیفمو برنداشتم و فقط گوشی و جاکارتی شامل کارت بانکی و کارت دانشجویی و من کارتم(کارت شارژ مترو) رو گرفتم دستم و رفتم.
موقع برگشت نشسته بودم تو اتوبوس و برای آینده ی موهومم غصه میخوردم و خلاصه پیاده شدم رفتم دانشکده که یهو دیدم عه کارتم دستم نیست 😱😭
از اونجایی که یه بار دیگه هم تجربه ی گم کردن کیف پولی که کارت دانشجویی توش بود رو داشتم خیلی استرس نگرفتم چون میدونستم با اطلاعات روش بهم برمیگرده اما رفتم دوباره توی ایستگاه اتوبوس منتظر نشستم تا همون اتوبوسی که سوارش بودم برگرده و من کارتمو پیدا کنم.
جاکارتیم اونجا نبود 😭😱
توی گروه کل دانشگاه فردوسی یه پیام گزاشتم که توی اتوبوس زرد جاکارتی شامل کارت دانشجویی حدیث علاقه بند گم شده اگه کسی پیدا کرد بده به مسئول اتوبوسرانی تا من تحویل بگیرم.
پشت بندش یه نفر پیام گذاشت که یه جاکارتی پیدا شده و دادم به فلان جا عکسشم گذاشته بود و خلاصه خیالم راحت شد مال خودمه و رفتم سر کلاس گفتم عصر میگیرمش.
این وسط به دلیل توالی پیام گم شدن و پیدا شدن کارت دانشجویی توی اتوبوس زرد ده نفر برام پیام اون بنده خدارو فرستادن تا کمک کنن پیدا کنم و من از تک تکشون تشکر کردم.
چون توی عکس اسم رشته مشخص بود عکس رو توی گروه دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی و بسیج دانشکده هم فرستادن و منو شرمنده کردن😅
دوستمو فرستادم بره کارتو بگیره سر راهش که یه خبر بد اومد😐فلان جا به دوستم گفته کسی به ما کارتی نداده😱
من استرس گرفتم اما ته دلم میگفتم اشتباه شده و بعد کلاسم خودم میرم میپرسم(تا اونجا حتی با اتوبوس هم نیم ساعت رفت و برگشت طول میکشه نمیشد قبل کلاس برم.)
خلاصه بعد کلاس رفتیم اما آقاهه گفت نه همچین چیزی به من نداده کسی منم عزادار شدم.کارت بانکی به جهنم چهارصد تومن توشم نوش جون هرکس برداشته ولی کارت دانشجویی منو بدید😭من می خوام برم از کتابخونه کتاب بگیرم بدون کارت نمیشه.باز خداروشکر سلف از روی اسکن صورت غذا میده اگه نه که باید بی آب و غذا هم میموندم.
این وسط چیزی که خیلی جالب بود پیام یه نفر توی گروه دانشکده بود.
تصویر زیر رو ببینید،

قابل تشخیص نیست که شخص توی عکس کیه و دوستامم گفتن منو نمیشناختن از روی این اما یه آقایی زیر پیام ریپلای زده ایشون خانم حدیث علاقه بند نیست؟
من با برگ های ریخته تایید و تشکر کردم اما واقعا چطور منو شناخته؟
جالب اینجاست که من اصلا ایشونو توی دانشکده ندیدم تاحالا و چون ارشده اصلا دانشکده شون از ما جداست😳
دوستم میگه این استاکرته.
چمیدونم دیگه،دخترا اگه دراما نسازن چطور زنده بمونن.