آفتاب گردون
آفتاب گردون
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

بدبختی که بلاخره طعم خوشبختی را چشید

روستایی کوچک،جایی که شن ها به ساحل بندر می رسیدند،چون عقیقی بزرگ در میان مه آرمیده بود.آسمان چون جامی جواهر نشان بود که تاریکی از لبه هایش روی زمین می ریخت.رطوبت دریا،طراوت خاصی به هوا بخشیده بود و شامگاهی دریایی به سراسر زمین نفوذ می کرد.نوری اندک،تاریکی ساحل بندر را می شکافت.از دور دست ها صدای کلیسای سفید و کوچکی به گوش می رسید؛نوایی شیرین و گوش نواز که در میان آب غوطه می خورد و با صدای ناله های دریا ترکیب می شد.

اینجا منظره ای نزدیک به خانه ی رویاهای آنی شرلی است.

همه ی ما آنی،آن دختر خیالپرداز،سخنور و شیرین را به خوبی میشناسیم.دخترک یتیمی که در اوج بدبختی می خندید،برای خود رویا می ساخت و جهان را از قابی رنگی به تماشا می نشست.

کسی که کارگری کرد،پرستاری کرد،از رفتن به مدرسه منع شد،حتی به یتیم خانه فرستاده شد و به دخترخوانده ی زنی سخت گیر تبدیل شد اما هرگز چهره اش از لبخند خالی نشد.هرگز رنگ ناامیدی سرخی گونه هایش را زرد نکرد و در اوج تنهایی با تصویر خود در شیشه ی گنجه دوست شد،با شکستن گنجه پژواک صدایش در دره را برای رفاقت برگزید.در میان انبوده فشار ها و سرکوفت ها تسلیم نشد و همچنان عاشق ماند.

خوشبختی حق مسلم آنی است!


وقتی موضوع چالش این ماه طاقچه را دیدم و فهمیدم باید مخاطبانم را به سفری در هزارتوی طبیعت ببرم هیچ کتابی به ذهنم نرسید.کمی که در مبان کتاب ها جست و جو کردم چشمم به چهره ی جاافتاده ی آنی در کتاب "آنی شرلی در خانه ی رویاها" افتاد.مناظر و طبیعت مدهوش کننده ی جزیره ی پرنس ادوارد به همه انرژی می دهد و خانه ی رویا های او فضایی دلنشین خانه ی رویا ها بیشک طبیعتی بکر برای سفر به دل کتاب هاست...

خانه در همان نگاه اول به دل آنی نشست؛شبیه گوش ماهی بزرگی بود که روی شن های ساحل افتاده باشد.ردیف لمباردی های بلند پایین راه باریکه زیر نور ارغوانی آسمان قد برافراشته بودند.پشت سر آنها جنگلی از صنوبر قرار داشت که سپر باغچه در مقابل نسیم های دریا بود و باد میان شاخ و برگ هایشان موسیقی عجیب و دلنشینی سر می داد.آنجا هم مثل همه ی جنگل ها پر رمز و راز بظر می آمد.رمز و راز هایی که بدون گشت و گذار میان جنگل آشکار نمی شدند؛چرا که بازوان سبز درختان،آنها را از عابرین پوشیده نگه می داشتند.

با خواندن این کتاب علاوه بر لذت بردن از داستان ساده و دلنشین آنی شرلی خونه دار با محیط و منظره ی بی نظیر خانه ی رویا ها هم خو میگیرید:)

https://taaghche.com/audiobook/134415



خداروشکر من سواد دارم میتونم کتاب بخونم...

خداروشکر با آنی شرلی پر انرژی و خوش قلب آشنا شدم...

خداروشکر که جهان اینقدر مناظر و طبیعت قشنگ داره...

خداروشکر یه کتاب جدید معرفی کردم...

خداروشکر که طاقچه قراره به زودی یه هدیه ی خوب بهم بده و باهاش کلی کتاب بخونم...

چالش کتابخوانی طاقچهحال خوبتو با من تقسیم کنآنی شرلیمعرفی کتاب
اگر زرتشت،علی(ع) را می دید می نوشت:گفتار علی،پندار علی،کردار علی...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید