بعضی وقتا باید رها کنم
به فکر این نباشم که تو راه پادکست گوش کنم که وقتم تلف نشه
که بدوم تا به اتوبوس دانشگاه برسم درحالی که یک ساعت وقت دارم
بجای نشستن تو کلاس و غر زدن و گوشی چک کردن برم توی محوطه نفس بکشم

این مسیر هر روز در دانشگاه تا اتوبوسه اما من هیچ وقت بهش توجه نمی کنم...
تنها بودنو تمرین کنم و همیشه تو جمع نباشم بی حوصله نشم.

قاصدک هایی که از کنارشون ساده رد میشم و آرزو نمی کنم

و این آخرین مسیره که میرسه به دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی
علف ها سبز و اونقدرررر بلندن که تا زانو میرسه
تا همین چند ماه پیش اینجا اونقدر خشک بود که از وسط خاک ها میانبر میزدیم.



وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ